آزادی
خب به سلامتی ما هم آزاد شدیم (البته به جز مجبوبه عباسقلی زاده و شادی صدر و ژیلا بنی یعقوب).
قیامتی بود جلوی اوین. نیما دیر خبردار شده بود و من مثل بدبختا شاهد در آغوش کشیدنهای زوجهای دیگه بودم!
که ... بالاخره نیما سروکلش از دور پیدا شد

قربون قدت برم
.
قیامتی بود جلوی اوین. نیما دیر خبردار شده بود و من مثل بدبختا شاهد در آغوش کشیدنهای زوجهای دیگه بودم!
اوّل دلی از عزا درآوردم ، از دیروز اعتصاب غذا بودیم و هیچی نخورده بودم( خوب شد زود آزادمون کردن
)الان دارم ای میل هام رو می چکونم. استخونام داشت واسه اینترنت سیم می کشید.
راستی از همه به خاطر کامنتاشون کمکاشون و حمایتهاشون ممنونم. دارم از خستگی می میرم. تا بعد...
+ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۸۵ ساعت 4:4 توسط نسرین
|
نه روسری نه توسری!