من پنج شش سال از عمرم را که می توانست بهترین سالهای زندگی ام باشد را در دانشگاه و دانشکده ای گذراندم که تحقیر و توهینهای زیادی دیدم و شنیدم.
بهترین استاد دانشکده فیزیک، دکتر قولتوقچیان، بارها دانشجویان را گوسفند خطاب می کرد و هر سال در اولین جلسات درس رو به دخترها می گفت شما چرا آمدید رشته فیزیک؟ در آمریکا فقط پسرها فیزیک می خوانند. یکی دیگر از استادها در جواب انتقادهای ما درباره وضع علمی دانشکده می گفت ما این رشته را تاسیس کردیم که سالی پنجاه نفر کمتر پشت کنکور بمانند!
با رحیمی تبار که خدای علم دانشکده بود درس فیزیک دو داشتم و تمام ترم سر کلاس و کلاس حل تمرین رفتم ولی اخر ترم حذف کردم.ترم بعد دوباره با خودش برداشتم و چون ترم قبل تمام کلاسها را حاضر بودم سر کلاس نرفتم و او هم خیلی روی این موضوع حساس بود و به غرور علمی اش برمی خورد اگر سر کلاسش غیبت داشتی ولی فکر کردم انقدر آی کیو دارد که من را یادش باشد.خلاصه اخر ترم با اینکه امتحان را خوب داده بودم پاسم نکرد وقتی به اصرار بچه ها رفتم پیشش که توضیح بدهم حرفهای خیلی زشتی زد که هیچ وقت فراموش نمی کنم. آن روز فهمیدم که یک مشت حیوان عقده ای در این دانشکده دارند روح همه را پوسیده و منجمد می کنند .
بارها تصمیم گرفتم انصراف بدهم ولی به اصرار خانواده ادامه دادم.فقط سر کلاس می رفتم و برمی گشتم(آن هم تازه اگر ...) نه هیچ ارتباط صمیمی با استادها نه بین دانشجوها. در خوابگاه دانشجوهای فیزیک معروف بودند که تمام ترم مثل خر درس می خواندند و هیچ گردش و تفریحی نداشتند و آخر سر هم می افتادند و مشروط می شدند! معدل دانشکده زیر ۱۲ بود!
در جریان اتفاقات بزرگ و مهم کشور، در این دانشکده سرد و مرده آب از آب تکان نمی خورد . در جریان ۱۸ تیر وقتی همه دانشکده ها امتحانات را لغو کردند بسیاری از امتحانات دانشکده فیزیک برگزار شد. در سال ۷۶ و بازی ایران -استرالیا که همه کلاسها تعطیل شده بود فقط کلاسهای دانشکده ما برپا بود.
استادها ذره ای از اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور خبر نداشتند و دچار این توهم بودند که دارند ترویج علم می کنند.دریغ از ذره ای علم که در این دانشکده تولید شده باشد! بارها خواستم نامه بنویسم و به استادهای تهی مغز و مسئولان دانشکده بگویم در سر دانشجوها چیزهایی غیر از این فرمولهایی که شما می گویید می گذرد و هزار مساله وجود دارد که قدرت تمرکز بر الکترومغناطیس و کوانتوم و ریاضی فیزیک را از ما می گیرد ولی می دانستم گوش شنوا نیست و کسی هم حمایت نمی کند.
بگذریم. گویا ورودی های ۸۵
وبلاگی راه انداخته اند تا لااقل در فضای مجازی عقده های خود رال خالی کنند. فکر بدی نیست . حداقل یک گام رو به جلو است.
وقتی کامنتها را می خواندم برایم جالب بود که من که ورودی ۷۵ یعنی ده سال پیش از این بچه ها بودم همین مشکلات و نظراتی را داشتم که اینها دارند! واقعا مایه شرم است! وقتی من وارد دانشگاه شدم ملاباشی رئیس دانشگاه بود.خاتمی که رئیس جمهور شد این آدم طماع و فاسد عوض شد ولی بعد از احمدی نژاد ملاباشی معاون دانشجويي وزارت علوم شد ! (
ببینید برای
اعطای بورس دکترا در خارج از کشور چه معیاری تعیین کرده:
خلاصه اي از سوابق علمي وتحقيقاتي و نيز سوابق اجتماعي سياسي !! )
خیلی از کامنتها درد دل من هست یا بهتر بگویم بود چون سعی می کنم دیگر به آن دوره قرون وسطایی ، به قول یکی از کامنت گذاران، فکر نکنم.
اینها چند نمونه جالب از کامتنهاست:
نصرو من الله و فتح قریب
مرگ بر این مدیریت پر فریب
اینجا دانشکده نیست، کشتارگاه وجدان بیدار، ذهن روشن و هدف متعالی است. اینجا علم در دوران قرون وسطییش منجمد شده. اینجا صد بار بدتر از دوران حکومت کلیسای کاتولیک است
تبريک ميگم به بچه های ورودی ۸۵ که اينقدر متحد و شجاعانه اعتراض کردند و نتيجه خييييييييييييييلی خوبی هم گرفتند.متاسفانه ورودی های قبل اينقدر توسري خور و منفعت طلب بودن که حاضر نبودن به خاطر اينکه يکی از اساتيد اعتراض اونها رو بفهمند حتی حقشون رو طلب کنند.رفتارهاشون از بچه های دبستانی هم کودکانه تر بود.
يادم مياد يکبار برای عوض کردن يک استاد امضا جمع می کرديم که يکی از اين پاجه خوارها گفت من امضا نمی کنم چون لج می کنه و نمره مون رو کم ميده...
متاسفم که همچين افکاری پراست تو علم و صنعت.پس انتظار پيشرفت با همچين ادمهايی رو نبايد داشت.
ميدونی چرا منفوره؟
چون بيسواده.بد اخلاقه. بی تربيت و بد جنسه.عقده ایه. و از همه مهمتر فوق ليسانسه.
صادقانه میگم: باور کن هيچ کسی رو نديدم ( هم از دخترا هم از پسرا)که ازش خوشش بياد يا مسخرش نکنه يا ازش بد نگه.
من تو مدتی که فوق می خوندم فقط ۲چيز رو از اساتيد ياد گرفتم:
۱-توهين به ديگران
۲-شارلاتان يازی
البته همه اين آموخته ها يک عمر برام تو اين مملکت حياتی اند.
استاد های اين دانشکده به ما درس زندگی دادند....................
زندگی تو اين مملکت کثيييييييييييييييييييييييف.....................
حیف که اساتید ما ابتدایی ترین اصل ادب یعنی جواب سلام به دانشجو را هم بلد نیستند.
آقای افشین
چطور ممکن است شما ندانی بیشتر اساتید (نه همه) بدلیلی که من نمی دانم رفتارهای بد و بی ادبانه ی با دانشجویان دارند. نگو که نمی دانی چون مطمعنم که میدانی.
بچه ها با اطلاع رسانی در مورد دانشکده میشه لااقل باعث شد که دانشجویان دیگر به اینجا نیان و به سرنوشت شوم ما گرفتار نشن
آقای میرزاخانی زندان فقط این نیست که در یک فضای بسته قرار گیرید و شکنجه جسمی بشین،
شکنجه روحی و فشارهای عصبی و بی انگیزه کردن افراد نسبت به علایقشان و ایجاد یک فضای خشک و افسرده چه بسا تاریکتر و وحشتناکتر از زندان به معنای یک اتاق تاریک و بسته است.
چند درصد از بچه های این دانشکده سرخورده شده اندو بی انگیزه نسبت به این رشته؟
اصلا در فضای مرده و بی تحرک اینجا هیچ نشانی از شادابی جماعت جوان می بینید، اینها همه بر اثر چیست؟؟؟؟
من قبول دارم که دانشکده ما خيلی مزخرفه و واقعا در حدی نيست که بتواند فارغ التحصيل دکتری يا فوق ليسانس تربيت کنه. قبول دارم که جزايری خيلی موذی و دو روه اما به نظر من متهم کردن يه نفر کار درستی نيست آدم بيسواد تر از جزایری تو اين دانشکده زياده با اخراج جزايری هم کار درست نميشه. تقریبا همه باید اخراج شن. جو دانشکده کاملا مرده و به دور از هرگونه فعالیت علمی و حتی غیر علمیه. اين دانشکده بايد يه خونه تکونيه اساسی بشه بايد يه فکر اساسی به حالش کرد. دلم برای خودمون ميسوزه....
حرف دلمون بود.سيستم مافيائی دانشکده جو علم ودانش رو بر همدردهای عزيز بسيار سنگين کرده.ولی يادتون نره که از همه استادا موذی تر ملا باشيه
اين آقايون هر چی عقده ( دکتری نگرفتن و .... ) دارند رو دانشجوهای بيچاره خالی ميکنند.