در نظام اسلامی...

 

در نظام اسلامی زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رای دادن ، حق رای گرفتن

امام خمینی

کمپین نجات جان کبری رحمانپور

 

 

از این کبری رحمانپور یه جورایی خوشم میاد. این آدم وقتی دیده تمام سختیها و حقارتهایی که کشیده تا زندگیش یه تکونی بخوره و روبراه بشه و دست کم، چند قدم به آرزوهاش نزدیک بشه ، داره به دست یه آدم خودخواه و نفهم تباه میشه و بی نتیجه می مونه نمی تونه طاقت بیاره و اونقدر عصبی میشه که طرفو می کشه. کاملا درکش می کنم. اصلا بعید نیست یه روز منم به سرنوشت اون دچار شم. خیلی وقتها می بینم تمام جونی که می کنم تا زندگیم بهتر بشه و به آرزوهام برسم تحت تاثیر حرف یا تصمیم یک سری آدمهای احمق از بین میره و منو برمی گردونه سر جای اولم.
اگه اینطور شد یک کمپین بذارین به اسم: "کمپین نجات جان نسرین افضلی" و واسم امضا جمع کنید.
 امیدوارم به اندازه کافی امضا جمع بشه( واسه من نه! واسه کبری رحمانپور)

توضیحات بیشتر را در وبلاگ کمپین نجات جان کبری رحمانپور بخوانید.
( قسمت اول این پست از قلم افتاده بود که اضافه ش کردم) 
كبري رحمان پور

پادشاه دوم

 

نیما جونم دوباره جل و پلاسش رو پهن کرده، یه خرده اونورتر تو همین بلاگفا. البته نه به اون دلیل که بعضی دوستان فکر کرده بودند که دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند. چون ما سالهاست در یک اقلیم چندمتری گنجیده ایم و قبلترش هم... دیگه وارد جزئیات نمیشم و تا وقتی پادشاه سومی وارد این اقلیم نشه واسه خودمون خوشیم و گمون نکنم مشکلی داشته باشیم( منظورم یک ونگ ونگو اِ ! اشتباه نشه !)
نوشته های نیما رو همیشه دوست داشتم( یکی از موارد اساسی که باعث خوردن مخم شد همین نوشته هاش بود ). بیانیه های انجمن، مقاله هاش تو مجله انجمن علم و صنعت و هم میهن و ... خلاصه خوشحالم که باز نوشته هاشو می خونم. نیما تو نوشته هاش یه جور دیگه ست.با حالت عادیش فرق داره و چون من هر دو جورش رو دوست دارم خوشحالم که دوباره می نویسه تا هر دو تا نیما رو داشته باشم. گاهی زندگی مشترک باعث میشه  ادم یه چیزایی رو فراموش کنه.
 
دیشب میم مثل مادر رسول ملاقلی پور رو دیدیم. مدتها بود که با دیدن یک فیلم اشکم درنیومده بود( غیر از یه کوچولو تو کافه ستاره ؛ جایی که خسرو رفت خونه ملوک. آخ که چقدر دوست داشتم ملوک ، یک فنجون چای داغ براش می ریخت و بعد، اون رو که لباسهاش خیس آب بود بغل می کرد و می بوسید و ...).
خلاصه نصف سالن داشتند گریه می کردند. موضوع فیلم جذاب بود بازیها هم عالی بود ولی سناریو جای کار داشت. کم و زیاد داشت. بعضی چیزا باید حذف میشد و به بعضی چیزها باید مفصلتر پرداخته میشد. در کل خوب بود.

 

از صبح اومدم دفتر مجله زنان و دارم مطالب ورزشی نشریات زنانه رو می خونم. از پیام زن شروع کردم .فقط سال ۷۱ چند تا مطلب ورزشی داشتند که اون هم احتمالا به این دلیله که اون سال اولین دوره بازیهای زنان مسلمان برگزار شده بوده. تیترهای دیگرش هم که واقعا جذاب بود. ویژگیهای زنان: حسود ، خودخواه،علاقمند به جلب توجه و ... باورتون میشه؟

بگذريم. بعد رفتم سراغ زن روز.هر شماره يكي دو صفحه ورزش زنان دارد و معمولا هم اخبار نااميد كننده. ۱۰-۲۰ شماره رو كه خوندم نتونستم ديگه طاقت بيارم . به خصوص اين يكي:
... پسرهاي شطرنج كه در مسابقات قهرماني آسيا تهران فقط يك مدال نقره آورده بودند و از خير سر دختران شطرنج كه چهار مدال طلا و نقره داشتند ، همراه اين تيم بر سكوي دوم ايستادند، يواشكي و بدون آنكه كسي بفهمد سوار هواپيما شدند و رفتند هند ... شنيديم همه چيز براي رفتن دختران حاضر و آماده بود، كافي بود يك نفر از سازمان پول بفرستد و دختران آماده و قبراق شطرنج بليطهاي رزرو شده‌شان را در جيبشان ببينند.

تمام شماره هاي اين مجله و كلا خبرهايي كه درباره ورزش زنانند پر از اين اخبار تاسف برانگيزند و جالب اينكه هيچ كدوم از اين ورزشكارها دنبال ايجاد تشكلي براي دفاع از حقشون نيستند. پارسال دربدر دنبال يه ورزشي مي‌گشتم بياد يه سايت ورزشي بزنيم ولي حتي يه نفر هم پيدا نكردم. حالا شايد همچين چيزي هست و من خبر ندارم.

 

دلم واقعا برای رضا کیانیان می سوزه. مطمئنا اون بهتر از من می دونسته که باغ فردوس چه فیلم آشغالی خواهد شد و با اینحال توش بازی کرده. حتما مجبور بوده.

شر

 

... خم شدم دو تا سنگ برداشتم  با تمام قدرت زدم به شیشه ماشین
شرش کم شد ولی تا نیم ساعت تمام بدنم می لرزید

زن و ورزش(1)

 

این حق مسلم ما( استادیوم را می گویم) دارد تمام زندگی من را تحت تاثیر قرار میدهد. موضوع پایان نامه ام را انتخاب کردم: زن، ورزش، عرصه عمومی. چند ماهی است چیزهایی حول و حوش قضیه می خوانم. هرچه بیشتر می خوانم بیشتر به درست بودن تحلیل خودم درباره اهمیت موضوع ورزش در مسائل زنان اطمینان پیدا می کنم. جامعه شناسی ورزش نکات بسیار جالبی درباره آثار مختلف ورزش بر انسانها و جوامع دارد. از سیاستهای ورزشی دولتها به راحتی می توان نوع حکومت را شناخت.

این روزها دارم چهار دوره بازیهای اسلامی زنان را مرور می کنم که هر چهارتا  در ایران برگزار شده و هیچ کشور اسلامی دیگر تا کنون برگزاری این بازیها را تقبل نکرده است.

در اولین دوره بازیها مخالفتهای زیادی با آن شد و برگزارکنندگان نیز به روشهای گوناگون سعی در خنثی کردن این سنگ اندازیها داشتند. کتاب جایگاه ورزش بانوان در اسلام که به سفارش شورای همبستگی ورزش بانوان کشورهای اسلامی و توسط مصطفی رئیسی (مدرس خارج فقه در قم) تالیف شده ، یکی از این اقدامات است. این کتاب کوچک 98 صفحه ای ، خیلی خوب تناقضات سیاسی و فکری جمهوری اسلامی و تفکر غالب، درباره زنان را نشان می دهد.

در این کتاب مزایای ورزش  برای زنان ، اینگونه برشمرده شده است:

o        ورزش، زنان را شکیبا،  صبور و خوش اخلاق تر می کند به خصوص در رابطه با خانواده.

o        زنانی که ورزش می کنند ساده پوشی اختیار کرده و کارهای منزل را سریعتر انجام می دهند.

o        ورزش، ناراحتیهای جسمی زنان را کاهش و مقاومت و آمادگی بدنی آنها را افزایش می دهد.

 

بعدا بیشتر خواهم نوشت.

 

 

دارم میرم سفر و فقط یک ربع فرصت دارم ولی اینو باید بگم. دیروز رفتم خیابان سئول سازمان تربیت بدنی ، دم در رام ندادند. گفتند مانتوت کوتاهه. گفتم هفته پیش با همین مانتو اومدم. گفتند بخشنامه جدیده که مانتو کوتاه و آستین کوتاه و کفش روباز و ... را راه ندهیم. چند روز قبل هم مریم را به وزارت کشور راه نداده بودند و یک ماه قبل هم مرکز امور زنان و خانواده گفت با این وضع! نمی تونی بری داخل. دیشب خواب دیدم درست قبل از سفر ریختند به خانه مان و دارند تمام وسایلمان را زیر و رو می کنند و تهدید و ... و من بلند بلند گریه می کردم و می گفتم دیگه دل من جا نداره ! دیگه دل من جا نداره. فشاری که به قفسه سینه ام می آمد را کاملا در خواب حس می کردم.اصلا فکر نمی کردم قضیه صبح که اون نگهبانه  از دم در برم گردوند اینقدر رو اعصابم تاثیر گذاشته باشه تمام دیشب را گریه می کردم و هق هق می زدم.

من یک شعاری دارم و اون اینه که برای فعال اجتماعی بودن یک سطح حداقلی از نارضایتی را باید در خودت حفظ کنی. یکی از بهترین حرفهای خمینی همین اصطلاح مرفه بی دردش بود. اگه دور خودت یک پیله حفاظتی بکشی کم کم خنثی میشی

 

گفـگوى  اقتصاد و فمینیسم

 

وقتی می گویند فقر در جهان دارد زنانه می شود( نسبت زنان فقیر به مردان فقیر رو به افزایش است)؛ جهانی شدن و جهانی سازی برای زنان مصیبت بار خواهد بود؛ بر اساس قاعده هزینه- فایده ،زنان کمتر از مردان می ارزند و دردسر بیشتر و بهره وری کمتر دارند؛ حق اشتغال برابر برای زنان و مردان غیر عادلانه است چون زنان به اندازه مردان سودآور نیستند؛ مرخصی زایمان و تسهیلات ویژه زنان باردار و شیرده لطفی است در حق زنان و از جمله مواردی است که باعث می شود کارفرما در صورت داشتن حق انتخاب، کارمند مرد را به زن ترجیح بدهند و ... این سوال برایم پیش می آید چرا این قواعد و حساب کتابهای اقتصادی با زنان سر ناسازگاری دارد؟ اصلا آیا دارد یا ما اینگونه فکر می کنیم؟ آیا واقعا قواعد اقتصاد طوری است که اگر مشخصات زن و مرد را به آن بدهیم؛ مثلا ملیت و نژاد و سن و تحصیلات و سابقه شغلی و وضعیت تاهل و تعداد فرزندان و ... ، اینگونه تحلیل می کند که برای کسب  سود بیشتر بهتر است مرد را استخدام کنیم یا مزد بیشتری به او بدهیم یا پست بالاتری به او بدهیم؟

اقتصاد درباره کار خانگی زنان چه می گوید؟ آیا آن را جزو کارهای تولیدی و باارزش محسوب می کند و برای آن سهمی در درآمد ملی قائل است ؟ اگر پاسخ مثبت است چه راهکاری برای بهره مند شدن زنان از حاصل مشارکتشان در پیشرفت کشور ارائه می دهد؟ یا اینکه  آن را صرفا کاری داوطلبانه و بی تاثیر در رشد کشور می داند ؟

اقتصاد چه نظری درباره زنانی دارد که به نوعی اسیر سیستم دستمزد خانوادگی هستند، سیستمی که در آن، قوانین و عرف به گونه ای تنظیم شده که مردان متاهل سهم زنان خود را نیز دریافت می کنند بدون اینکه زن را در آن شریک بدانند.

نقش مهم زن در تولید مثل چه می شود؟ یا وقت و انرژی و از همه مهمتر فرسودگی جسمی ناشی از وضع حمل، که در آن ، زن بسیاری از منابع حیاتی بدن خود را به بدن فرزندش منتقل می کند و دردهای استخوانی و مفصلی و ... گوشه ای از نتایج آن است؟ آیا نه ماه بارداری و چند سال شیردهی و تر و خشک کردن کودک و ... تنها به حوزه زن و خانواده مربوط می شود یا به دلیل اینکه این تولید مثل و  تربیت کودک در واقع روند تربیت نیروی انسانی فعال جامعه است باید به چشم یک کار تولیدی بسیار مهم به آن نگاه کرد و زن را در معادله ای برنده – برنده قرار داد و به او انگیزه داد تا مدتی صحنه رقابت فشرده کاری را ترک کند و چرخه تولید و تربیت نیروی انسانی جامعه را فعال نگه دارد؟ توجیهات اقتصاددانها مدتها اینگونه بود که بهتر است زنان تقاضای مرخصی زایمان و امکانات رفاهی دیگر به دلیل مادر بودن را نداشته باشند تا با مردان برابر باشند و رشد کنند . آنها این تسهیلات را نوعی رانت می دانستند، ولی اکنون کشورهای پیشرفته یکی پس از دیگری داوطلبانه این تسهیلات را در اختیار زنان قرار می دهند. چرا؟ چون زنان به LD و HD وکاندوم روی آوردند تا نگذارند ثمره چندین سال تحصیل و تجربه کاریشان به ناگاه برباد رود و خانه نشینشان کند و ناگاه دولتها و کارخانه داران و سرمایه داران متوجه شدند کار برای انجام دادن زیاد است ولی نیروی کار دارد کم و کمتر می شود. حالا پاسخ اقتصاددانها چیست؟ مگر نمی گویند قوانین اقتصاد ، دودوتا چارتاست و مو لای درزش نمی رود؟

اقتصاددانها می گویند نباید از این موضوع ناراحت باشیم که زنان کارگر، مزد کمتری از مردان بگیرند چون اصلا به خاطر همین مزد کمتر آنهاست که کارفرماها آنها را استخدام می کنند و گرنه مردان را استخدام می کنند که قدرت بدنی بیشتری هم دارند و زایمان و بچه داری و شیردهی هم ندارند. آنها می گویند این خواسته برابری طلبانه شما به ضرر این زنان تمام می شود و آنها اصلا طرف شما نیستند.

سوال من که ممکن است بسیار خام یا حتی احمقانه باشد این است که آیا بعد از اینکه کارگران با اعتراضات خود به حقوق بیشتری دست پیدا کردند و توانستند از بازنشستگی و بیمه و مرخصی و ... استفاده کنند سود کارخانه داران و سرمایه داران کم شد و ورشکست شدند یا برعکس ؛ این امنیت شغلی باعث شد افراد بسیاری، مشاغلی که ریسک بالایی داشت را ترک کنند و به کارخانه ها بروند؟

 

سوالهای خیلی زیادی توی ذهن من هست که چون چیزی از اقتصاد نمی دانم ، نمی توانم با استدلال حرف اقتصاددانها را رد یا تایید کنم. حدود سال 1990 عده ای از فمینیستها شاخه ای در علم اقتصاد ایجاد کردند به اسم اقتصاد فمینیستی . آنها خواستار نگاهی جدید به کار خانگی زنان( انجام امور منزل و نگهداری از فرزندان و سالخوردگان)،یا  کار زنان  در خانه ( مثلا مونتاژ وسایل کوچک و ... در خانه یا کارهای دستی ) هستند و می گویند بسیاری از  زنانی که پابه پای مردان و گاه بیش از آنان کار می کنند هیچ سهمی از تسهیلات رفاهی مانند بازنشستگی و بیمه و .. ندارند و در پایان عمر هیچ مایملکی ندارند و این یعنی زنانه شدن فقر.

دوست خوبم حامد قدوسی، قصد دارد در جلسه ای که روز دوشنبه ششم شهریور ساعت 5 عصر در مجله زنان برگزار می شود پاسخ بعضی از این سوالات یا سولات مشابه دیگر را بدهد. در وبلاگش هم مطلبی در این باره دارد. فکر می کنم برای فمینیستهایی که مشکل اقتصادی را از مهمترین مشکلات زنان و دلیل وابستگی به مردان و درنتیجه زیردستی آنان می دانند ، اطلاعات مربوط به علم اقتصاد  که در این جلسه کسب می کنند بسیار مفید خواهد بود.

 

آدرس دفتر مجله زنان: ضلع جنوب غربی میدان هفتم تیر،بوستان پرواز، کوچه زیبا، پلاک 27 زنگ دوم

 

لطفا سنگسار و اعدام برایتان عادی نشود!

 

بالاخره وارد میدان شدیم! فردا اولین جلسه اعضای میدان بعد از راه اندازی است. احساس خوبی دارم. یاد جلسه های سایت زنان ایران به خیر! اتفاقا فرزانه عزیز هم یه چیزایی نوشته.


حاجیه اسماعیلوند زنی است در آستانه اعدام که باید سعی کنیم مثل اشرف کلهر نجاتش بدهیم. حکم سنگسار حاجیه نقض شده ولی هنوز تبرئه نشده.