قضیه "بانوی اول" به ویژه از زمان رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا برایم سوال بزرگی ایجاد کرد. به نظر من مفهوم "بانوی اول" مفهومی غیرفمینیستی یا حتا ضد زن است و فمینیستها باید آن را نقد کنند.من مطبوعات خارجی و از جمله امریکا را نمی خوانم ولی فکر می کنم اگر چنین بحث و انتقادی از سوی فمینیستهای کشورهای غربی و امریکا مطرح شده بود به احتمال زیاد به گوشم می رسید.سوال من این است که چرا زنی به صرف اینکه همسر رئیس جمهور یک کشور است باید او را لایق لقب "بانوی اول کشور" دانست؟ چرا باید به این صراحت، طفیلی بودن یک زن، تکریم و احترام شود و جایگاه ویژه و بالایی بیابد؟ چرا به همسر رئیس جمهور اختیارات خاصی در برخی امور داده می شود؟ اگر این زن لیاقت جایگاهی بالا و اختیارات خاص دارد باید از طریق قانونی و روند دموکراتیک به آن جایگاه برسد و اگر ندارد چرا به صرف اینکه همسر کسی شده که احتمالن به دلیل ویژگی های شخصی خود یا برنامه های حزبی اش به مقام رئیس جمهوری رسیده است باید او هم ارتقای مقام و اختیارات پیدا کند؟ گفته می شود این همسران، یا این "بانوهای اول"، معمولن با استفاده از این فرصت و امکانات، وارد اقدامات خیریه به ویژه برای زنان و کودکان می شوند. بسیار خب! صدها زن دیگر هستند که شاید خیلی بهتر بتوانند از این امکانات استفاده کنند و با تجربه سالیان دراز در اینگونه کارها نتایج بهتری کسب کنند. پس این دلیل خوبی نیست.
واضح است که "بانوی اول" ریشه در سابقه دیرین جامعه بشری در نظامهای پادشاهی و وجود فردی به نام "ملکه" دارد. نظامهای پادشاهی اغلب استبدادی یا دیکتاتوری بوده و به هر حال نسبتی با دموکراسی (مردم سالاری) ؛ که به طور ضمنی شایسته سالاری را نیز در بر می گیرد، ندارد. در نظام دموکراتیک جایگاه و منصب افراد، اکتسابی است نه انتسابی (یا انتصابی).
نکته دیگری که نیاز به موشکافی فمینیستی دارد این است که "ملکه" همیشه یک "زن " است زیرا پادشاه همیشه مرد است، در حالیکه رئیس جمهور ممکن است زن باشد و در آن صورت تکلیف "بانوی اول" چه می شود؟ آیا همسر یک رئیس جمهور زن امریکا لقب "آقای اول امریکا" را می گیرد؟ مثلن اگر هیلاری کلینتون رئیس جمهور می شد (که فاصله چندانی هم نداشت) بیل کلینتون "آقای اول امریکا" می شد؟ اگر این عبارت لبخندی روی لبان ما می نشاند، نشان می دهد چقدر این واژه دور از کلیشه های ذهن ماست.
هیلاری کلینتون اگر رئیس جمهور امریکا می شد، در حالیکه عالی ترین مقام قدرتمندترین کشور دنیا را داشت نام خانوادگی همسرش یعنی یک شهروند معمولی امریکا را یدک می کشید! گذشته از استفاده جا و بیجای آخوندهای ما از این قاعده/عرف؛ برای نشان دادن جایگاه پایین زن در جامعه غرب، واقعن جای سوال است که چرا با این همه پیشرفتهای حقوقی و اجتماعی زنان در غرب این قاعده مردسالارانه هنوز رایج است؟(هرچند که من اصولن با نام خانوادگی مخالفم چون اگر از شوهر نباشد از پدر است و به هر حال مردسالارانه است) .
انتخابات ریاست جمهوری قبلی فرصت خوبی بود که فمینیستهای امریکا این قواعد را زیر سوال ببرند. نشان دادن رئیس جمهور یا کاندیدای ریاست جمهوری در کنار همسرش چیز بدی نیست و شاید در شناخت بهتر او کمک کند ولی قاعده "دست دوم سازی" و " نگاه فانتزی" به زن اینجا کاملن نمایان است. کمی به تصاویر فراوانی که در گیرودار انتخاباتی امریکا از تلویزیون و کانالهای مختلف ماهواره دیده اید فکر کنید. در چند درصد از تصاویر مربوط به باراک اوباما؛ میشل اوباما در کنارش ایستاده یا با او حرکت می کند و در چند درصد از تصاویرِ مربوط به هیلاری کلینتون ؛ بیل کلینتون در کنار اوست و هیلاری در حالیکه دست بیل را گرفته و او را به دنبال خود می کشد به مردم دست تکان می دهد و همسرش را با افتخار و مهربانی معرفی می کند؟
حضور یک زن باوقار و مهربان در کنار یک مرد موفق، هیجان انگیز و تحسین برانگیزاست ولی حضور یک شوهر در کنار زنی که وارد بزرگترین صحنه انتخاباتی کشور شده و به زودی قدرت را در دست می گیرد رقت آور و ترحم برانگیز است، به همین دلیل است که "آقای اول" وجود ندارد؛ مقام آقای اولی را فقط خود آقا می تواند کسب کند، حتا اگر زنش "آقاترین" باشد!
صد روز و اندی از انتخابات ریاست جمهوری امریکا گذشته است، ولی چیزی که باعث شد این مطلب را بنویسم تصاویری است که این روزها از حضور زهرا رهنورد در کنار میرحسین موسوی، کاندیدای ریاست جمهوری، می بینیم. شاید خیلی ها این حرکت را حرکتی مدرن و در جهت ارزش دادن به زنان و حضور اجتماعی آنان بدانند؛ شاید خیلی ها که از همسر رئیس جمهورفعلی تنها یک بینی دیده اند و موقع تماشای رقص میشل و باراک اوباما، ته دلشان می گفتند ما کجا و آنها کجا؛ الان کمی حالشان بهتر شده باشد. اما توانایی های رهنورد اگر بیشتر از موسوی نباشد، کمتر نیست و موسوی نباید وجهه مثبت او را فقط به مصرف تبلیغاتی برساند. اگر زهرا رهنورد همچنان بدون سمت و مسئولیت خاص در ستاد انتخاباتی موسوی، با او همراه شود و فقط گستره بینی را به کل صورت افزایش دهد، حداکثر به یک حاج خانوم اول بدل خواهد شد و باز شاهد همان حضور ویترینی و سنتی زنان خواهیم بود که بالیدن ندارد!
* این مطلب در میدان منتشر شده است.