منشور مردان!

دیروز در دومین جلسه منشور زنان ، بحث حضور مردان در تدوین این منشور که قراره خواسته های زن ایرانی رو منعکس کنه، پیش کشیده شد. عده ای موافق بودند که صدایشان ضعیف بود و خیلی فرصت،جرات یا علاقه به مطرح کردن دلایل موافقتشون نداشتند ولی صدای مخالفان بلند بود که مردان از نیازهای ما و خواسته هامون خبر ندارند. اونا می گفتند اگه یه آدمی خیلی با علاقه و اشتیاق بگه می خواد از یه متهم دفاع کنه ما نمی تونیم بگیم بفرما بلکه باید یه حقوقدان این کارو بکنه. می گفتند مردها دوست دارند در جایی که وارد کار می شوند قدرت را به دست بگیرند و این ضربه می زند. عده ای هم می گفتند اگه مردا می خوان به جنبش زنان کمک کنند این همه کار برای انجام دادن هست ، برن انجان بدن! برخی هم در مقابل این حرف که مردان به خاطر منافع خودشان می خواهند با مطالبات برابری طلبانه زنان همراه شوند می گفتند مردها بروند منشور خودشان را بنویسند و حقوق خودشان را بخواهند.

نمی دونم روند تدوین این منشور در کشورهای دیگه چطوری بوده  و آیا حضور مردان باعث پذیرش بیشتر این مطالبات در جامعه میشه یا نه؟
روزبه که خیلی قضیه براش مهم بود و قبلا در این مقاله دلایل خودش رو برای لزوم وجود مردا در این منشور گفته بود از نتیجه بحثها دلخوره

پ.ن. نظرات موافقان رو یادم رفت بنویسم.مینو مرتاضی گفت همیشه به مردا ایراد می گیریم که زنها رو در تصمیم گیری دخالت نمیدن حالا خودمون نباید این کارو تکرار کنیم

شهیندخت مولاوردی هم گفت درسته مردا بخشی از مشکلند ولی بخشی از راه حل هم هستند
یکی از خانمها که نمی شناختمش گفت مردان نود درصد مشکلند و ده درصد راه حل!

 

بهاره اخراج شد

 

بهاره به جرم دیدن یک فیلم ، از دانشگاه اخراج شد!!!

مسابقه بهترين طرح براي كاهش آمار طلاق

" 50 درصد طلاق‌ها به دليل تمكين نشدن زن و مرد از مسائل زناشويي رخ مي‌دهد" ( این آدم معنی تمکین رو نمی دونه؟ نمی دونه فقط زن باید از مرد تمکین کنه و ما چیزی به اسم "تمکین نشدن " نداریم بلکه "ارضا نشدن" داریم؟)

"آموزش‌هاي لازم قبل از مراسم خواستگاري و ازدواج براي زوجين ضروري است"( باز خوبه که آموزشهای ضروری، لازم نیست و گرنه چی میشد!)

"آموزش مسائل بهداشتي در دوران بين عقد و ازدواج براي دختران و پسران بايد از اولويت‌هاي برنامه‌هاي آموزشي در اين مرحله قرار بگيرد"  ( مثلا طریقه مسواک زدن، کوتاه کردن ناخنها و داشتن حوله شخصی )

این معلّق زدنها و پشتک واروها  واسه اینه که ننویسه: رابطه جنسی یا نیاز جنسی

اینم قابل توجه شاهرودی جان:"در 80 درصد طلاق‌هاي رخ داده در جامعه، خانم‌ها مهريه خود را مي‌بخشند"
قابل توجه مجلسی هایی که میگن دخترا میرن دانشگاه طلاق زیاد میشه:" آقايان 9 برابر خانم‌ها تقاضاي طلاق مي‌كنند"و "علت بيشتر طلاق‌ها در جامعه مربوط به اعتياد است"

حماقت تا به کجا:

"دكتر حسين باهر، جامعه‌‌شناس 25 درصد از طلاق‌ها را ناشي از مهريه‌هاي سنگين مي‌داند و مي‌گويد: بعضي از افراد بدون مطالعه ازدواج مي‌كنند و براي تضمين ازدواج خود مهريه‌هاي سنگين مي‌گذارند و با رخ‌دادن اولين ناهنجاري در زندگي مهريه خود را به اجرا مي‌گذارند و مرد را مجبور به طلاق مي‌كنند"

یعنی این آدم فرق علت را با ابراز و راهکار نمی دونه؟ مهریه سنگین علت طلاق نیست چون خودشون دارن میگن زنها در ۸۰ درصد موارد مهریه خود را می بخشند. این زنها از مهریه سنگین استفاده می کنند تا از حق طبیعی و انسانی خود که ازشون دریغ شده استفاده کنند.اگر آنها مرد را مجبور به طلاق نکنند باید خود را مجبور به زندگی با او کنند.
واضحه که این مجسمه های بلاهت و حماقت تا ابد هم مسابقه هایی با جوایز نفیس ترتیب بدهند نمی توانند مشکل طلاق را حل کنند( مشکل از نظر اونا البته!)

پ.ن. همین سایت یه جای دیگه کمی واضحتر به قضیه اشاره می کند.
۲۰دقيقه آموزش، يك عمر زندگي

از کی؟ تا کی؟

از کِی؟

داشتم روزنامه دور لباسها رو که از اتوشویی گرفته بودم تا میکردم که چشمم به خبر "جزئیات وامهای دانشجویان دوره روزانه " افتاد.

"میزان وام های تحصیلی برای دانشجویان مجرد و متأهل زن ماهانه 150 هزار ریال، دانشجویان متأهل مرد که همسرشان دانشجو یا شاغل نباشد، 250 هزار ریال و برای دانشجویان متأهل مردی که همسرشان دانشجو باشد در صورت عدم دریافت حق تاهل به هر یک از زوجین جداگانه وام تحصیلی مجردی ماهانه 150 هزار ریال پرداخت می شود"

"برای دانشجویان متأهل مرد که همسرشان خانه دار است 300 هزار ریال، دانشجویان متأهل مرد نیز که همسرشان دانشجو باشد در صورت عدم دریافت حق تأهل به هر یک وام مسکن مجردی ماهانه 150 هزار ریال تعلق می گیرد"

تا جاییکه یادمه دوره ما اینطوری نبود و وام دخترا و پسرا برابر بود. حالا نمی دونم این تبعیض احمقانه از کی داره اعمال میشه.

تا کِی؟

ایها الناس! هزار تا مورد برای پیگیری تبعیض جنسیتی تو دانشگاها هست و من و چار نفر دیگه تو کمیسیون زنان نمی تونیم بیشتر از هشت تا هندونه با یه دست بلند کنیم. میشه یه تکونی به خودتون بدین ؟

دونه دونه به دانشگاهها زنگ می زنم که می خواهید واسه هشت مارس چیکار کنید؟

- هان؟ چی؟ هشت مارس؟
- به ما که مجوز نمیدن.
- انجمنمون تعطیله!
- می ترسیم اخراج شیم
- پارسال نذاشتن برنامه اجرا کنیم دیگه امسال نمیریم دنبالش

بهشون میگم لازم نیست شاخ غول بشکنید. دوتا مقاله، یه نشریه، یه فیلم فمینیستی ،یه برنامه کوچیک تو خوابگاه ، یه تریبون آزاد، هیچ کدوم نشد یه جعبه شیرینی بگیرید دستتون با چند تا شاخه میموزا بدید دست بچه ها بگید امروز روز زنه!!! چقدر انفعال چقدر توسری خوری؟ 

دوست عزیز علم و صنعتی که خودم دیدم داشتی با عجله می رفتی سر امتحان و خانوم دم در داد زد برگرد ! برگشتی یه چرخی زدی و سرتاپاتو ورانداز کرد و نگاه حقارت باری بهت انداخت و گفت مقنعتو بکش جلو

دوست عزیز ساکن خوابگاه دانشگاه کرمانشاه که گفتی فقط از ساعت ۳ عصر تا ۷ شب حق داری تلفن داشته باشی اونم فقط از طرف زنها و نمی تونی حتا با پدر و برادرت صحبت کنی و باید ده دقیقه بعد از اذان مثل مرغ برگردی خوابگاه

دانشجوی دانشگاه هنر که وقیحانه در ِ دانشگاهی را که با زحمت بهش راه پیدا کردی رو به روت بستند که برو مقنعه بخر و گرنه رات نمیدیم و بعد ازت اون تعهد احمقانه رو گرفتند که از این به بعد با مانتوی بلند و تیره و مقنعه و جوراب وارد دانشگاه بشی

دانشجوی دانشگاه شاهد که به خاطر دوستی با یک پسر خواستند از خوابگاه اخراجت کنند و تو تعهد دادی که دفعه آخرته

دانشجوی دانشگاه تهران که خوابگاهت معلّقه تا دیگه به سرت نزنه بری کلاس زبان و دیرتر از مرغای دیگه بری جا

خوابگاهیهای کوی دانشگاه که امضا جمع کردید که درب خوابگاه دیرتر بسته بشه و بعد ماموران دانشگاه به تک تک خونواده هاتون زنگ زدن که بیاین دخترتونو جمع کنید که می خواد شب نیاد خوابگاه

...

سیب زمینی که نیستید هستید؟ ککتون می گزه؟ براتون مهم نیست که مثل سفیه و صغیر باهاتون برخورد می کنند؟ تا کی صداتون درنمیاد؟

ولنتاین یا سپندار مذگان ؟

چند تا پیام برام رسید که گفته بود روز عشق ایرانیان باستان ۲۹ اسفند بوده. این خیلی جالبه چون روز زن ایران باستان هم فاصله کمی با هشت مارس داره.

این دو مطلب رو بخونید:

سپندار مذگان روز عشق ایرانی
تاسف بار است که فکر کنیم مرغ همسایه غاز است

والنتاين يا اسپندار مذگان؟

و این مقاله روزنامه ایران که لیلوی عزیز لینکش رو داد

پ.ن. عجب! ظاهرا این روز عشق ایران باستان و روز زن یا اسفندگان یا سپندارمذگان( چرا با ذال؟) یکی هستش. حالا اون اولین نفری که  روز عشق به زمین به خاطر باروری و  احترام به زن به خاطر ویژگی مشترکش با زمین یعنی همان باروری و ... را به روز عشاق ایرانیان باستان تبدیل کرده باید آدم جالبی بوده باشه . شاید هم اساسن خواسته زیر آب هردو جشن رو بزنه ! الله اعلم!

پیشنهادی به دوستداران زندگی

کسانی که مخالف سقط جنین هستند و هزار دلیل و برهان هم واسش میارن ، که نیلوفر در این مقاله بسیار عالی جواب خیلی هاشو داده، خیلی ژست انسان دوستی  و "دفاع از زندگی"می گیرند.
خب حالا من یه فکری به کلّم زده که فکر کنم عملی باشه . پیشرفت های پزشکی از خیلی جهات به زنها کمک کرده مثلا اجاره کردن رحم. من میگم زنانی که به هر دلیل نمی خوان بچه دار بشن ونمی تونن به طریق قانونی و بی خطر و بهداشتی بچشونو سقط کنند، این انسان دوستان محترم ، یا دولت که این قانون احمقانه رو وضع کرده به خرج خودش یه رحم اجاره کنه و اون بچه رو پرورش بده و بعد از تولد هم خودش بزرگ کنه کاری هم به کار مادرش() نداشته باشه! رادیکاله؟ خب باشه.پس اینکه به زور یه آدم عاقل و بالغ رو وادار کنی که نه ماه یک جسم زائد و ناخواسته رو حمل کنه و سلامت جسم و روحش رو به خطر بندازه اسمش چیه؟

پ.ن این رحم اجاره ای فقط یک راهه و تا جایی که می دونم در موارد محدودی میشه ازش استفاده کرد. اینجا نوشته:
"زنی که به هر دلیلی توان پرورش جنین را در رحم خودش ندارد، می تواند فرزند خود را بعد از سه روز که از عمر نطفه تشکیل شده در شرایط آزمایشگاهی گذشت، به رحم زن دیگری منتقل کند"

از طرفی ممکنه این انتقاد پیش بیاد که ما می خواهیم به یک زن کمک کنیم عوضش یک زن دیگه رو بهش ظلم می کنیم. خیلی هم ایراد بیجایی نیست حتا اگه مقدار قابل توجهی پول نصیب اون زن بشه.

 

 

لاکِن...

ممنوعیت سفر، فعالان اجتماعی را از جامعه مدنی جهانی منزوی می کند

 

ایران : منع فعالان اجتماعی ازسفربه خارج ازکشور

ممنوعیت سفر، فعالان اجتماعی را از جامعه مدنی جهانی منزوی می کند

 

(نیویورک، هشتم فوریه 2007) – دیده بان حقوق بشر امروز دربیانیه ای از دولت ایران خواست که فورا ممنوعیت  سفر به خارج ازکشور که ازحضور فعالان حقوق بشر وروزنامه نگاران درمجامع بین المللی جلوگیری می کند را مرتفع سازد.

 

طی ماه های گذشته، ماموران امنیتی بارها پاسپورت  فعالان اجتماعی  که برای شرکت درکنفرانس های بین المللی عازم خارج ازکشور بوده اند را ضبط کرده اند. دربعضی ازموارد، ماموران امنیتی همچنین به بازداشت وبازجویی این فعالان هنگام بازگشت به کشور اقدام کرده اند.

 

سارا لی ویتسون مدیر بخش خاورمیانه سازمان دیده بان حقوق بشردراین زمینه گفت: "دولت ایران در عمل اعضای جامعه مدنی ایران را تحت بازداشت خانگی ملی قرارداده است. بعد از خاموش کردن صدای فعالان اجتماعی درداخل ایران، هم اکنون دولت مانع  از بیان عقایدو نظراتشان در خارج از کشورمی شود."

 

درچهارم فوریه، ماموران وزارت اطلاعات، زمانی که هاشم آغاجری وعبدالله مومنی دوتن از فعالان برجسته ایرانی راهی هواپیما می شدند تا در یک کنفرانس بین المللی دردانشگاه MIT  ماساچوست درخصوص اصلاحات سیاسی در ایران شرکت کنند را از سفر بازداشتند. آغاجری استاد تاریخ دردانشگاه تربیت مدرس است ومومنی سخنگوی سازمان ادوار دفتر تحکیم است.

 

پاسپورت های آغاجری ومومنی هر دو در فرودگاه امام خمینی مهر خروج خورده بود. هنگامی که آنها منتظر سوار شدن به هواپیما بودند، ماموران  لباس شخصی پاسپورت های آنهارا ضبط کردند وبه آنها تصریح کردند که امور گذرنامه ای دفترریاست جمهوری، زیرنظر دادگاه انقلاب مسئولیت ممنوعیت سفر آنها را به عهده دارد.

 

درحادثه مشابه دیگری، مامورین منصوره شجاعی، صدیقه طلعت نیا  وفرناز سیفی، فعال حقوق بشر وروزنامه نگار را که برای سوار شدند به هواپیما به منظور شرکت دریک کارگاه روزنامه نگاری درهند در تاریخ 27 ژانویه آماده می کردند، بازداشت کردند. ماموران امنیتی سپس به تجسس خانه های افراد یاد شده پرداختند ومتعلقات شخصی شان، رایانه ها، کتاب، دست نوشته هایشان را ضبط کردند وآنها را به بند 209 زندان اوین درتهران منتقل نمودند که توسط ورازت اطلاعات اداره می شود.

 

شیرین عبادی وکیل زنان یاد شده وبرنده جایزه صلح نوبل درسال 2003، به سازمان دیده بان حقوق بشر گفت که هیچ حکم بازداشتی پیش ازدستگیری زنان یاد شده  وجود نداشته است. در28 ژانویه، بعد از بازجویی سه زن یاد شده، ماموران آنها را به  "اقدام علیه امنیت ملی" متهم کردند وبا قرارکفالت آزاد کردند. درماه نوامبر نیز مامورین پاسپورت یکی دیگر از فعالان حقوق زنان، سوسن طهماسبی، را هنگام بازگشتش ازیک سفر به ایران درفرودگاه ضبط کردند.

 

در13 ژانویه، مامورین امنیتی ازسفر تقی رحمانی نویسنده وفعال جامعه مدنی برای سفر به دانمارک، جایی که انجمن قلم ازوی برای ارائه چندین سخنرانی دعوت به عمل آورده بود، جلوگیری کردند. رحمانی به سازمان دیده بان حقوق بشر گفت: "همه کارهای قانونی برای خروج ازکشور انجام شده بود وماموران پاسپورت من را مهر خروج زدند. درحالی که منتظر بودم  سوار هواپیما شوم، گروهی ازماموران لباس شخصی به من نزدیک شدند وگفتند که ممنوع الخروج شده ام. آنها پاسپورت مرا ضبط کردند وبه من گفتند که برای پیگیری امورمربوط به پاسپورتم به دفتر امور گذرنامه رييس جمهوري مراجعه کنم." رحمانی افزود: " وقتی که به آنجا رفتم آنها به من خاطر نشان کردند که معاون امنیتی دادگاه انقلاب که توسط دادستان کل تهران سعید مرتضوی اداره می شود دستور ممنوع الخروجی من را داده است وتا الان هم نتوانسته ام پاسپورت را پس بگیرم."

 

دربیست وششم نوامبر، ماموران امنیتی درتهران علی فرحبخش روزنامه نگار واقتصاد دان رایک هفته بعد از اینکه ازکنفرانسی که برای روزنامه نگاران درهند برگزارمی شد، بازداشت کردند.  قبل از بازداشت وی، ماموران امنیتی چندین روز او را برای بازجویی فراخواندند وتلاش کردند او را برای اعتراف به اینکه امنیت ملی را به مخاطره انداخته است، اعتراف کند. بعد ازاینکه او ازاین کارسرباز زد، ماموران امنیتی او را بازداشت کردند. خانواده او به دیده بان حقوق بشر گفتند که او دربند 209 زندان اوین نگهداری می شود. او به مدت 44 روز در سلول انفرادی بوده است .

 

طی یک سال گذشته، دولت چندین فعال حقوق بشر ونویسنده را ازجمله عیسی سحرخیز، عماد باقی، فاطمه گوارایی واحمد اقبال را از سفربه خارج ازکشورمنع کرده است. ممنوعیت سفر توسط دولت مخالف قوانین ایران همچنین مخالف تعهدات دولت تحت قوانین بین المللی است.

 

قوانین دولت ایران تنها اجازه می دهد  افرادی که رسما به ارتکاب جرم متهم شده اند با حکم رسمی دادگاه ممنوع الخروج شوند. درچهارم فوریه، یکی ازمقامات قضایی تهران، صابری ظفرقندی به خبرنگاران گفت که "افراد متهم" تحت ماده  133 آیین دادسرای کیفری دادگاه های عمومی می توانند ازسفر به خارج ازکشور منع شوند. ماده 133 می گوید :" با توجه به اهمیت و دلایل جرم دادگاه میتواند ...قرار عدم خروج متهم را از کشور صادر نماید."

 

اگرچه هیچ یکی ازفعالان وروزنامه نگاران یاد شده به هیچ جرمی متهم نشده بودند وبنابراین هیچ کدام ازآنها نمی توانستند موضوعی برای شامل ماده 133 باشند.  به علاوه، هیچ کدام از افراد یاد شده همچنان که ماده 133 ملزم می دارد،  هیچ ابلاغی ازسوی دادگاه مبنی برممنوع الخروج بودند دریافت نکرده اند.

 

قوانین بین المللی تضمین می کند که همه ایرانیان حق ترک وبازگشت به کشوررا داراهستند.  میثاق بین المللی حقوق سیاسی ومدنی، که ایران آن راتصویب کرده است، درماده 12 خود تصریح می کند که " هرکسی باید آزاد باشد هرکشوری وازجمله کشور خودش را ترک کند." وبه علاوه "هیچ کس نباید به صورت دلبخواهانه افراد را از این که به کشورخودش وارد شود محروم کند."

 

محدودیت درخصوص این حق تنها زمانی مجاز است که توسط قانون تجویز شده باشد و "برای حفاظت از امنیت ملی، نظم عمومی، سلامت عمومی ومسائل اخلاقی وحقوق وآزادی های دیگران، ضروری باشد" که با دیگر قوانین پایه ای واساسی سازگار است، موادی که دولت آنها را اقامه نکرده است.  هیچ کدام ازایرانی های که از سفر منع شدند به هیچ جرمی درزمانی که کشور را ترک می کردند، متهم نشده بودند.

 

سارا لی ویتسون دراین زمینه گفت: "دولت ایران حقوق اساسی این مردان وزنانی که می خواستند کشور راترک کنند وبه آن بازگردند را نقص کرده است وانها این کاررا بدون توجه به قوانین ایران انجام دادند."

 

سازمان دیده بان حقوق بشر از دولت ایران خواسته است که به آزار واذیت  فعالان اجتماعی ازطریق ممنوع کردن آنها از سفر به خارج از کشورپایان دهد.

 

برای گوش دادن به گزارش صوتی در مورد نقض حقوق بشر در سال گذشته در ایران، اینجا را کلیک کنید:

به زبان فارسی: http://hrw.org/audio/2007/wr2k7/farsi/iran_fa.mp3

به زبان انگلیسی: http://hrw.org/audio/2007/wr2k7/english/mena/iran.mp3

 

 

 

 

 

 

 

مهم نیست

خب اصلا مهم نیست که تقریبا هیچ کس منظور منو از پست قبلیم نگرفت. خیلی پیش اومده و خواهد اومد. یه وقتا یه چیز تو ذهنم میاد که نمی خوام صاف و پوست کنده بگم دوست دارم ببینم دیگران هم برداشت منو دارن یا نه... و خب اغلب ندارن

بد بد بد

نقد فیلم مریم ساخته ؟؟ محصول کشور آمریکا از شبکه 4 سیما( سه شنبه 17 بهمن 1385 ساعت 4 )

مجری: نادر طالب زاده

کارشناس: علیرضا ذاکر اصفهانی

 

-     این فیلم درباره یک پسر ایرانیه به نام علی ، که میاد آمریکا که با خانواده عمویش زندگی کنه. این فیلم علی رو آدم خشک مقدس مذهبی و بی احساس نشون میده که هیچ رابطه ای با دیگران نمی تونه برقرار کنه

-         بله درسته. نشون میده که علی نماز می خونه با دختر اجنبی دست نمیده و پرخاش می کنه

-         این فیلم می خواد نشون بده که ایرانی ها آدمهای وحشی و قاتل و خونخواریند و فقط خون می خوان و تروریستند و اصلا احساس ندارند

-         بله صحیح می فرمایید. نشون میده که علی میگه مرگ بر شاه و می زنه تو گوش مریم( دختر عموی علی)

-         در تمام طول فیلم سعی شده ایرانی ها رو آدمهای عقب مونده و وحشی و بَدوی نشون بده و بگه ما آمریکاییا انسانهای برتریم و متمدنیم

-     بله مثلا وقتی علی از ایران میاد با سر و وضع ژولیده و بَدوی و زشت و کثیف( صحنه: علی با بلوز و شلوار مرتب و تمیز  و البته موهای فرفری )

-         این فیلم پر از صحنه های انقلابه و کارگردان خواسته فیلمش مستند باشه ولی اصلا هم مستند نیست

-         بله این فیلما همه شون مثل همند مثلا مونیخ ، فهرست شیندلر، ملکوت آسمانها و ... همه تبلیغاتی هستند

-     درسته که در فیلم سعی شده نسبت به همه شخصیتها و من جمله علی احساس همدلی ایجاد کنه ولی موفق نشده و شخصیت علی خیلی آشفته و تهاجمی ترسیم شده

-     اول فیلم هم با تصاویر اشغال سفارتخانه آغاز میشه که نشون بده این ایرانیا همشون تروریستند و وحشیند و غیر متمدنند. البته بعدش نشون میده که ایرانی های که آن زمان در آمریکا بودند به خاطر این قضیه دچار چه مشکلاتی شدند و حس همدلی ایجاد می کنه ولی اصلا نمیشه تاثیر اون تصاویر اشغال سفارت رو نادیده گرفت

 

خب بینندگان عزیز! این قسمت از برنامه "پشت پرده" به پایان رسید...

خانواده تک واحدی و توانایی های ویژه!

"پاكدامني در جوامع آمريكايي و غربي امروزه تبديل به رويايي دست نيافتني شده و اين كشورها دچار معضل خانواده تك واحدي شده‌اند"( البته فکر کنم این یکی، سوتی گزارشگر بوده نه سخنران)

نيلچي‌زاده: "برخي از پژوهشها که ادعا شده زنان ايراني به دليل استفاده از چادر مشكي دچار افسردگي شده‌اند، ساختگي و كذب است"

 او با تاكيد بر اينكه رنگ مشكي "نگاه شكن" است تصريح كرد:
بانوان با پوشيدن چادر مشكي كمتر مورد توجه قرار مي‌گيرند. 
زنان به دليل تواناييهاي ويژه خود بايد به‌حجاب در رفتار توجه ويژه‌اي داشته باشند.

مثل کودک!

توجه شما را به یک جمله حکیمانه جلب می کنم:

لاله افتخاري نماینده مجلس:
در اين كنوانسيون( رفع تبعیض از زنان) گفته مي شود، حقوق زنان را به آنان بدهيم مانند يك كودك اما در منشور حقوق و مسووليتهاي زنان گفته مي‌شود زن هم حق دارد و هم بايد از او مانند مردان مسووليت خواست

خداییش این غربی ها خیلی بی شرفند! آخه آدم میاد زرتی به زنا حق بده؟ به این ناقص العقلها؟ اون وقت نمیرن جفتک بندازن و هی فرت و فرت برن دانشگاه و حق طلاق و کار و نصف اموال بخوان؟  فوقش اگه مجبور شُدید یه حقی چیزی بهشون بدید شونصد تا مسئولیت هم بندازین گردنشون که اصلا وقت نکنند برن دنبال حق و حقوقشون اینجوری هم بهشون حق دادین و زبونشون بسته میشه هم حقشونو هپلی هپو می کنین! مثلا بگین برن نفری چار تا بچه بزان. یا کانون آقاشونو ... ببخشید! کانون خونوادشونو یه کم بیشتر گرم کنن مثلا روزی دو ساعت زودتر برن خونه و زمینا رو بسابند! یا به جای اینکه مثل غربی های بی عاطفه بچه هاشونو بذارن مهد کودک؛ نیمه وقت کار کنند و خودشون بچه رو نگه دارند یا اصلا کار نکنند. یه راه خوب دیگه هم هست که اصلا نمی فهمن از کجا خوردن! یه قانون بنویسید که به خاطر شآن والای زنان و لزوم گرم بودن کانون خانواده زنا می تونن نرَن به مناطق محروم که طرح بگذرونن. تا گول خوردن و گفتن آخ جون !! آمار رو کنید که واویلا زنا پول هدر میدن میرن دانشگاه ولی بعدش سرکار نمی رن. تو آگهی های استخدامتون هم فقط مرد تقاضا کنید . میگین نمیشه؟ منشور مارو ببینین یاد بگیرید! ولی حیف که هرچی ما به لطایف الحیل دهن این زنای ایرانی رو ببندیم باز شما چیز یادشون می دین! 

بذارین یه چشمه دیگه بیام حال کنین:

زهره طبيب زاده‌نوري( رئیس مرکز امور زنان و خانواده):مهمترين سياست مركززنان وخانواده رييس جمهوري حل مشكلات زنان در تمام امور است


لیلا علی بوکسور آمریکایی، دختر اسطوره بوکس جهان محمد علی کلی، در مسابقه قهرمانی بوکس حرفه ای زنان، گوندولین اونیا از غنا را شکست داد. لیلا در دقیقه یک این مسابقه، از 10 راند مشخص شده اونیل را ناک اوت کرد.

کیش

کلاس زبان کیش رو سرچ کردم تو گوگل نتیجه این بود که مطلب انتقادی من( و این) قبل از سایت خود موسسه اومد. البته مردم هنوز نه به اون حسایت رسیدن که سرچ گوگل یا کلا جستجوی اینترنتی رو در تصمیم گیریشون لحاظ کنند و نه اونقدر حق انتخاب دارند ولی معتقدم این کار ساده رو باید انجام بدم.

( البته نتیجه جستجوی موسسه ... متفاوته؛ ولی اصطلاح معمول، همون کلاس ِ که بیشتر سرچ میشه)

                      

دختر اماراتی که برای تشویق تیم فوتبال کشورش به استادیوم رفته...

 ادامه داره... هر وقت یاد گرفتم چطور عکسارو کوچیک کنم

 

لزوم ثبت مهريه به صورت عندالاستطاعه با شرط ضمن عقد

مهریه که در تمام احادیث و روایات و کلا از صدر اسلام تا الان همیشه روش اجماع بوده که عندالمطالبه است و اگه شوهر یک لحظه تو دلش قصد کنه که نپردازه زنش بهش حرام میشه و هر رابطه که با زنش داشته باشه زنا محسوب میشه رو می خوان با یک شرط اجباری در عقدنامه ها  تبدیل کنند به "عندالاستطاعه "؛ ولی یه شرط کوچیک اضافه نمی کنند تو عقدنامه که زن حق طلاق و اشتغال داشته باشه ! امیدوارم هیچ دختری این حماقتو نکنه که بدون اضافه کردن شروط ضمن عقد پای این شرط رو امضا کنه!

اعتماد:حسينعلي اميري معاون قوه قضائيه و رئيس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در بخشنامه يي سران دفاتر ازدواج را مکلف کرد تا در موقع ثبت ازدواج، در نحوه پرداخت مهريه، توافق بر عندالاستطاعه مالي زوج به صورت شرط ضمن عقد درج و به امضاي زوجين برسد. به گزارش روز يکشنبه روابط عمومي ثبت، متن کامل اين بخشنامه به شرح زير است؛ «سردفتران ازدواج مکلفند در موقع اجراي صيغه عقد و ثبت واقعه ازدواج، در صورتي که زوجين در نحوه پرداخت مهريه، بر عندالاستطاعه مالي زوج توافق کنند، به صورت شرط ضمن عقد درج و به امضاي زوجين برسانند.» همچنين از سوي رياست سازمان ثبت مسووليت ابلاغ اين بخشنامه و نظارت بر اجراي صحيح آن برعهده کليه مديران و روساي واحدهاي ثبتي کل کشور قرار داده شده است

چه عجب!

چه عجب یکی از این نماینده های مجلس در مخالفت با طرح محدودسازی ورود دختران به دانشگاه یه حرفی زد!!

نماينده اروميه در مجلس‌‏هفتم:
موضوع سهميه‌‏بندي جنسيتي در كنكور بايد در نطفه خفه شود اين طرح بي‌‏عدالتي مسلم در حق زنان است

اگر زنان ما به واسطه تلاش و سطح علمي خود توانسته‌‏اند دانشگاه‌‏ها و سطوح مديريتي كشور را تصاحب كنند، نوش جانشان و مباركشان باد و تنگ نظري در اين عرصه زيبنده هيچ نهادي از جمله مجلس نيست

نماینده مشهد: چون"شاهد يك‌‏سري وابستگي‌‏هاي عاطفي و خانوادگي به ويژه در مورد خانم‌‏ها هستيم" اجازه نمیدیم دختران با رفتن به دانشگاهها از کانون پرمحبت خانواده دور شوند!( متن کامل)

عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس هفتم: با توجه به عدم تناسب برخي رشته‌‏ها نظير معدن, مكانيك, كشاورزي و امثال آن در فيزيك بدني خانم‌‏ها امري معمول بوده است. 
به اعتقاد بنده متاسفانه در دهه‌‏هاي اخير مسائلي كه در مورد حذف اين گونه محدوديت‌‏ها مطرح شد، بيشتر جنبه سياسي داشت و مقصود اين بود كه فضاسازي صورت گيرد تا راي بيشتر جمع شود، لذا بحث پذيرش افراد براساس تناسب جنسيتي با رشته‌‏ها، به عنوان نوعي تبعيض مطرح شد و در صدد حذف آن برآمدند( متن کامل)

فاطمه آجرلو: بايد قداست جنسيتي را در رشته‌‏هاي تحصيلي در نظر گرفت. اينكه خانم‌‏هاي ما با تواني مضاعف در عرصه‌‏هاي علمي حاضر شوند و آقايان ما از اين قافله عقب بمانند، يك نقصان است( متن کامل)

اینو داشته باشید:

"معاون پارلماني وزارت علوم, تحقيقات و فناوري گفت: طرح حذف كنكور در جلسه‌‏اي مشترك بين وزارت علوم, تحقيقات و فناوري و اعضاي كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس بررسي خواهد شد"

اینا دست کمی از پَت و مَت ندارن!

دکترای خانه داری!!

"وقتي حضرت امام (ره) بر انقلاب فرهنگي تاكيد كردند، يكي از مصاديق اين انقلاب بحث حضور زنان با تحصيلات دانشگاهي مرتبط به امرخانه‌‏داري درخانه است"( خبر کامل)

خبر بالا رو با این خبر مقایسه کنید:

 "شورای شهر وین، در تلاشی برای تغییر سنت ها، کارزاری تبلیغاتی برای استفاده ازعلائمی با استفاده از تصاویر زنان، همانند مردان بر روی علائم اطلاع رسانی در سطح شهر آغاز کرده است"


                                   

من هر وقت تابلو قبلی رو می دیدم که زن داشت پوشک بچه رو عوض می کرد به همین فکر می کردم که در کشورهای غربی هم هنوز کلیشه بیداد می کنه. حالا به قول فریدون "دلُم خُنُک رفت!"

خوش به حال مریم که وین زندگی می کنه.

مطلب خوب پویا رو هم بخونید

قسم حضرت عباس را باور نکنید دم خروس بدجوری پیداست!

گاهی فکر می کنم  به خاطر درگیری زیاد با مسائل مرتبط با زنان، مسائلی که برای خودم خیلی روشن و واضح است برای دیگران هم به همان اندازه بدیهی است. مثلا همین بحث سهمیه بندی جنسیتی. من ازابتدای طرح قضیه یقین داشتم که علیرغم صحبتهایی که درباره امتناع دختران از رفتن به مناطق دورافتاده و هدر رفتن بودجه کشور می شود؛ هدف اصلی این طرح فقط و فقط محدود کردن ورود زنان به دانشگاههاست. اما وقتی پیشنهادها و سوالات دوستان( و از جمله سولوژن در پست قبل) را دیدم متوجه شدم بعضی ها واقعا باورشان شده که کسانی که به خروج هزار هزار فارغ التحصیل بهترین دانشگاههای کشور بی توجهند، کوچکترین ارزشی برای پژوهش دانشگاهی قائل نیستند و در عوض میلیاردها تومان صرف چادر ملی و لباس اسلامی و ... می کنند، با هر مصوبه میلیارد میلیارد به کشور ضرر می زنند، برنامه های زیربنایی برای افزایش امنیت سرمایه گذاری و در نتیجه بالا رفتن نرخ اشتغال را یکسر مردود می دانند و به برنامه های کوتاه مدت ، پرسر و صدا و عوامفریب علاقه خاصی دارند و دهها نمونه دیگر ؛ حال  نگران روستاهای دورافتاده شده باشند که بدون پزشک مانده اند؟ من که با سابقه ای که از آقایان دارم دُم خروس را باور می کنم نه قسم حضرت عباس را. قضیه همان افزایش سن ازدواج و افزایش میزان طلاق و تزلزل در بنیاد خانواده است. البته نه در حال حاضر ، چرا که در حال حاضر تعداد دختران با تحصیلات عالی به نسبت زنانی که از همسر خود جدا شده اند بسیار کمتر است و نمی توان نسبتی بین آنها برقرار کرد . در واقع دوستان نماینده چند سال دیگر را پیش بینی کرده اند ؛ زمانی که نیمی دیگر از جمعیت کشور هم به اهمیت دموکراسی قائل شوند و پی به ظلمهای قانونی و غیر قانونی علیه خود ببرند و حق خود را مطالبه کنند. در زمانی که هیچ رسانه آزاد و مستقلی نیست که زنان را در رابطه با حقوقشان آگاه کند دانشگاه تنها مکانی است که امکان رشد فکری و مباحثه وجود دارد و آنان از همین می ترسند. کسانی که از نزدیک در جریان انتخابات دوم خرداد 76 یا مجلس ششم و ... بودند به یاد می آورند که دختران دانشجو چه نقش پررنگی در جبهه اصلاحات داشتند و تا چه اندازه در این جریانات تاثیرگذار بودند. پس باور نکنید که برباددهندگان آبرو ، ثروت ، منابع طبیعی  و آثار باستانی کشور ناگهان دلسوز ایران و مردم ایران شده اند . ترس آنان فقط آگاهی زنان و دختران ِ این کشور و برباد رفتن نظام پدرسالاری است که سالهای سال مرد را مالک و صاحب زندگی و سرنوشت زن می دانست.

جواب سوالهای سولوژن و کلا پاسخ استدلالهای نمایندگان مطرح کننده این طرح را در مقاله مفصلی که در سایت کمیسیون زنان به چاپ خواهد رسید با ذکر آمار و ارقام خواهم داد.

 

این گزارش پرستو در مجله زنان که حدودا سه سال پیش نوشت و این یکی را حتما بخوانید تا با زوایای دیگر این طرح و چگونگی شکل گیری این ایده آشنا شوید.

و مطلب شهرام رفیع زاده در روز

و اینگونه حال من خوب شد!

یادمه سه چهار سال پیش بود که تو راه خونه، یه روزنامه خریدم با این تیتر: سهیمه بندی جنسیتی در دانشگاهها". مدتی بود زمزمه اش به گوش می رسید ولی فکر نمی کردم  جرات یا حماقت اینو داشته باشن که علنا مطرحش کنن اونم تو دولت خاتمی .

تو موارد مربوط به تبعیض جنسی و ظلم به زنان، موارد کمی بوده که منو تا حد جنون، عصبانی و پریشان کنه. شاید علتش این باشه که خیلی از این تبعیضات قبل از من بوده و من باهاش بزرگ شدم و بعد از من هم تا سالها خواهد بود؛ یا تا حد زیادی مربوط به قشریه که فقط از تبعیض جنسی رنج نمی بره بلکه به خاطر طبقه پایین اجتماعی و فقر فرهنگی ، از انواع دیگر تبعیضات هم رنج می بره و با اینکه ممکنه رذیلانه باشه ولی برای من به خاطر دور بودنم از این قشر خیلی ملموس نبوده؛ و در آخر علتش می تونه این باشه که سالها زندگی در خوابگاه و آشنایی با زندگی تک تک دوستانم در خوابگاه، به این موضوع ایمان پیدا کرده بودم که هیچ چیز به اندازه ورود به دانشگاه ، به خصوص اگه با ترک خانواده و زندگی مستقل همراه باشه ، نمی تونه افکار دخترها رو تغییر بده و متحول کنه . دختری که چهار پنج سال طعم استقلال و رهایی از امر و نهی رو بچشه مطمئنا خیلی سخت تر میشه بهش افسار زد و تو خونه نشوندش . حتا اگه دختری پیدا بشه که با همه این تفاصیل حاضر بشه به همون نقش سنتی برگرده و دنبال کار نره( که تعدادشون هم کم نیست) بازهم در چانه زنی با همسر و خانواده و ... دست بالاتری داره و یه جاهایی رو می تونه سرپیچی کنه. به هر حال اینو بگم که این سهمیه بندی جنسی بدجوری حالمو گرفت و به هم ریختم.

خلاصه در حال خوندن روزنامه سوار اتوبوس شدم وادامه خبرو خوندم. داشتم منفجر می شدم. حیف که موبایل نداشتم و گرنه چقدر می تونست کمکم کنه. چار تا زنگ به این و اون می زدم و فحش می دادم دلم خنک می شد! یه دختر دبیرستانی کنارم نشسته بود. تیترو بهش نشون دادم .گفتم می بینی، می خوان حق تو رو که داری از پسرای هم سنت بیشتر درس می خونی بگیرن بدن به اونا! یعنی اگه رتبه ت بشه 2000 و رتبه یه پسر بشه 2400 اون قبول میشه و میره دانشگاه چونکه پسره و تو باید بشینی خونه و واسه سال دیگه بخونی چون دختری .خب دختره خیلی نفهمید چی به چیه و بنابراین نتونست همدلی کنه. رسیدم خوابگاه و زنگ زدم به نیما که اون موقع تو وزارت علوم کار می کرد. بعد از کلی که با شدت و حدت براش توضیح دادم و خالی شدم گفت همچین چیزی امکان نداره و رحیمی از این حرفا زیاد می زنه و مگه کشکه و ...

رحیمی نتونست این کارو بکنه ولی سازمان علوم پزشکی سهمیه 50 درصدی رو اعمال کرد که البته با عکس العمل خاصی از طرف دانشجوهای پزشکی روبرو نشد و همچنان هم داره اعمال میشه.

این بود تا هفته پیش که اون سخنان گوهربار درباره قداست خانواده و مصیبتی که جامعه و کیان خانواده رو تهدید می کنه! خب خوشبختانه این دفعه دیگه دستم از زمین و آسمون کوتاه نبود و واسه خودمون کمیسیون زنانی داشتیم با کلی دانشجوی باحال فمینیست  که دست به بیانیه نوشتنشون هم بد نبود!

بیانیه که منتشر شد چند تا مصاحبه هم با بچه های کمیسیون شد .

خلاصه چند تا مصاحبه که خودم با جاهای مختلف کردم  و تک تک جمله های بیانیه حالمو بهتر کرد
:
يكي از اولين پيامدهاي افزايش آگاهي زنان در تمام اعصار تاريخي اعتراض به بنيان هاي نابرابر و ظالمانه خانوادگي و در نتيجه طلاق بوده است.حكومت به جاي اينكه با تعديل قوانين نابرابر خانواده ، به تحكيم بنيان آن كمك كند با ايجاد مانع بر سر راه آگاهي زنان از حقوق شان، به مفتضح ترين شكل سعي در پاك كردن صورت مسئله دارد. نا گفته پيداست كه تحصيلات مي تواند نقش به سزايي در توانمند سازي زنان داشته باشد و آنان را به بنيادي ترين خواسته شان كه امنيت و برابري حقوقي است ،رهنمون سازد اما گويي مانند همیشه عده اي از آگاهي زن به هراس افتاده اند.سياست نخ نماي مهرورزي كه از تغيير نام مرکز امور مشاركت زنان به مرکز امور زنان و خانواده آغاز شده است، سعي دارد با حمايت از اين گونه طرح هاي نا منطبق با حقايق جامعه ، مانع نقش آفريني اجتماعي و اقتصادي زن شود و او را در چهار ديواري محدود خانه اسير كند.

ودر نتیجه الان می تونم در این باره بنویسم( چون من وقتی از موضوعی به شدت منزجر و منفجرم نمی تونم در موردش بنویسم و مثلا مثل حامد قدوسی بیام بگم راه حل این قضیه می تونه فلان باشه! خصلت بدیه ولی کاریش نمیشه کرد)

به دوستان دیگه هم که داد و فغان می کنن و می نالند، پیشنهاد می کنم اگه می خواهید واقعا حالتون خوب بشه یک "کار"ی بکنید. البته اینو بگم که کار ما ادامه داره و فقط به نوشتن بیانیه و مصاحبه اکتفا نمی کنیم.

نمیشه به جای طبل و سنج ، نی یا تار بزنند؟

حالم از این ریاکاریهای کثیف به هم می خوره

یادمه وقتی تو دبیرستان یه کم سواد عربیم زیاد شده بود به مامانم گفتم می دونی عاشورا تاسوعا معنیش چیه؟ اونم یه چیزایی گفت تو این مایه ها که یک فاجعه بزرگ و ظالمانه که عاشورا شدیدتر از تاسوعاست. بعد من بهش گفتم در هر سال ۱۲ تا تاسوعا عاشورا داریم چون هرماه قمری یک عاشورا و تاسوعا داره  و تاسوعا و عاشورا یعنی نهم و دهم ماه و چون واقعه کربلا در روزهای نهم و دهم محرم بوده همین اسم روش مونده. یه دفعه کل ذهنیت مامانم به هم ریخت. اون همه داستان و عظمت یه دفعه تو ذهنش دگرگون شد. در مورد خود محرم و حسین هم همینطور . بهش گفتم حسن یعنی زیبا و حسین هم یعنی  زیبای کوچولو. چون  امام حسین بعد از امام حسن به دنیا میاد و از اون کوچیکتر بوده اسمشو می ذارن حسین که اسم تصغیر حسنه. ما یه همسایه ای داشتیم که یه پسر داشت که خیلی بهش می نازید و اسمش هم حسین بود. این آقا هروقت می خواست پسرشو صدا کنه با صلابت می گفت "حسَین" و روی فتحه س تاکید خاصی داشت. وقتی معنی کلمه حسین رو به مامانم گفتم ، گفت این امیر آقا همچین میگه حسَین ...!!

خلاصه اینکه انقدر تو ظواهر و مسائل پوچ موندیم و تصورات عامیانه و کلیشه ای و بی تفکر داریم که جا برای تفکر عمیق برامون نمونده.
من اگه یه روزی بخوام مذهبی بشم یه مذهبی باحالی بشم .  

آب می خوری؟ نه، من الکلی نیستم!

حالا که کمی عصبانیتم فروکش کرده ،توضیح مختصری  درباره این موسسه کیش کذایی بدم تا معلوم بشه چرا انقدر ازش متنفرم . هرچند خیلی از دوستانی که در ایران زبان یاد می گیرند در کیش درس خوندند و خیلی از دوستان دیگر هم، از مدرسان این موسسه هستند و خودشون بهتر می دونند منظور من کدوم قسمت از عملکرد این موسسه است.

 بیکاری مفرط و دلزدگی از کارهای تکراری و همیشگی منزل درمیان زنان خانه دار(قشری که بخش عظیمی از زنان ایرانی را تشکیل می دهند) ، جستجوی راهی برای گریز از خانه نشینی و گردشی با دوست پسر در بین دختران ، نیاز به عرصه ای برای کسب پرستیز و شخصیت اجتماعی ؛ و در آخر نیاز به دانش زبان انگلیسی برای ورود به مقاطع بالای تحصیلی ، کسب بعضی مشاغل یا ارتقاء شغلی ؛ از جمله عواملی است که باعث  افزایش علاقه زنان ایرانی به آموزشگاهای آموزش زبان خارجی شده است( بسیاری از این علل در توجیه گرایش روزافزون زنان به کلاسهای ورزشی ، موسیقی ، یوگا، رقص و ... هم صادق  است) اما تا کنون کمتر موسسه ای توانسته به گستردگی و بی دردسری کیش به تعداد شعب خودش اضافه کنه و پول رو پول بیاره اونم با کیفیت آموزشی پایین و جمعیت زیاد در هر کلاس و شهریه بالا . چرا؟ چون این آموزشگاه زیرمجموعه سازمان منطقه آزاد کیشه که یک سازمان دولتی است . من فکر می کنم این ده بیست سالی که کیش تونسته دوام بیاره و شعبه هاشو گسترش بده به خاطر خودشیرینی ها و محافظه کاریهای شدیدشه. این آموزشگاه تنها آموزشگاهیه که دم درش ( مثل ادارات دولتی) پاچه گیر گذاشتند که سر تا پای شما رو ورانداز می کنه و گیر میده. همچنین از معدود موسسات غیردولتیه که برای هر مناسبتی( به خصوص اگه عزاداری باشه) پارچه و علم نصب می کنه.سر کلاس هم حق نداری نظرات سیاسی بدی یا درباره مشکلات اجتماعی و فرهنگی و به خصوص ادیان و مذاهب صحبت کنی و بلافاصله صحبتت قطع میشه.

 من هیچ کتاب زبانی رو به اندازه کتابهای کیش ندیدم که مطالب و عکسهاشو سانسور کرده باشند و توش دست برده باشند. مواردش خیلی زیاده و گاهی مسخره و خنده دار و من هر وقت بهشون برمی خوردم یادداشت می کردم که سر فرصت و محض خنده هم که شده  بنویسم.

کلمه kiss به کل حذف شده . هرجا دوست دختر و دوست پسر هست تبدیل به خواهر و برادر میشه و مثلا به این داستان احمقانه برمی خورید که یک دختری می خواد با برادرش شب بره بیرون و برادرش می خواد دودرش کنه و ... یا زنی رو می بینید دستش تو هوا مونده و بعد متوجه میشید که تو دستش سیگار بوده و کل درس درباره مضرات سیگاره! درسی داشتیم درباره انواع لباس پوشیدن زنان مثلا جلف و سبک ، سنگین ، س ک س ی ، رسمی و مناسب محل کار. معلم از ما خواست تفاوتها رو دربیاریم . ما هم یک ساعت  به عکسها نگاه می کردیم و تفاوت خاصی نمی دیدیم بعد معلمه که کتاب اوریجینال داشت کتابهای مارو دید و متوجه شد مینی ژوپ تبدیل به دامن بلند شده، لباسهای تنگ ، گشاد شدند و سینه عریان زنها تا گردن پوشیده شده!یا یک نقاشی معروف ( که فکر کنم مال ونگوکه) و زن و مردی دهقانی رو نشون میده که بعد از درو کردن گندم کنار خرمن دراز کشیدند و به خواب رفته اند ، اما شما فقط مرد رو می بینید و جای خالی زن که با رنگ زرد ضایع پرشده. هرجا از نوشیدنی الکی صحبت شده ، یا جاش کلمه آب رو جانشین کردند یا نوشیدنی دیگه و از آنجایی که معمولا سانسورچی ها بی سواد هم هستند یه همچین اشکالات .ضحکی هم پیش میاد( صفحه 102 کتاب true to life-سطح upper- intermediate) :

Fancy a glass of water?( یک لیوان آب میل دارید؟)

No, thanks, I'm teetotal ( ( نه ممنون، من الکلی نیستم

رانت دولتی => کثافتکاری دولتی

اگه دیشب نیما با یک فیلم حواسمو پرت نمی کرد و همین حرفایی که الان می خوام بنویسم رو دیشب نوشته بودم الان فضای اینجا به شدت معطر بود!

حدود دو صفحه باید اطلاعات پرکنی واسه ثبت نام در کلاس زبان موسسه آموزش علوم و فنون کیش( وابسته به سازمان منطقه آزاد کیش). در قسمت تعهدات دانشجو ۱۵ مورد درج شده که البته ۳ مورد آن ویژه خانمهاست و نمی دونم برای آقایان چه مقرراتی خاصی وجود داره:

بند ۱۲-رعایت شئونات و موازین اسلامی برای کلیه دانشجویان الزامی بوده و دانشجویان خانم ملزم به رعایت حجاب و پوشش اسلامی شامل استفاده از مقنعه جلو بسته، جوراب ضخیم، کفش ساده، مانتو و شلوار و عدم استفاده از هرگونه لوازم آرایش می باشند.

بند۱۳- تکمیل و امضای این فرم توسط خانمهای متاهل به منزله کسب موافقت قبلی از سوی همسر متقاضی می باشد.

بند ۱۵- جهت اطلاع دانشجویان ارجمند مفاد ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی و تبصره ذیل آن ذکر می شود:
هرکس علنا در انظار و اماکن عمومی و معابر، تظاهر به عمل حرامی نمایدعلاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی باشد ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید فقط به حبس از ده روز تا دوماه یا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
تبصره:زنانی که بدون حجاب شرعی ذر معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.

اینکه روزانه صدها زن این برگه را امضا می کنند و در آن کثافتکده زبان یاد می گیرند زجرآور تر است.