مکرمه آزاد شد

مکرمه آزاد شد

این خبر خیلی خیلی بزرگتر از چیزی است که فکر کنید!

امسال در کنکور کارشناسی ارشد مطالعات زنان یکی از سوالات این بود:

زانیه را برای حکم سنگسار تا کجا در خاک قرار می دهند:

۱- تا کمر
۲- تا گردن
۳-...
۴-...

و این یعنی عناد با  حقوق بشر، یعنی دهن کجی به کمپین سنگساری ها، یعنی که گور بابای انسانیت و شرف و .. ما هر غلطی بخواهیم می کنیم و شما نمی توانید مانع وحشی گری های ما باشید.آن روز که شنیدم این سوال در کنکور مطرح شده از شدت استیصال و ناامیدی و از این حجم رذالت گریه کردم.احساس می کردم واقعا ما بیهوده دست و پا می زنیم و جنگ  پشه با حبشه است.
هنوز هم همان است .واقعا نظام کنونی ایران هیچ ابایی از فشار های بین المللی ندارد و اصلا عشق گرد و خاک کردن دارد و اینجاست که شجاعت و ذکاوت و البته پشتکار شادی صدر، وکیل مکرمه عیان می شود. واقعا این شاهکار است که در این موقعیت دهشتناک و در این هجمه اخبار ناگوار بتوان چنین دستاورد بزرگی داشت.
به شادی ایمان داشتم و ایمانم بیشتر شد .

محبوبه عباسقلی زاده فیلم مستندی از زندگی مکرمه ساخته که من هر بار می بینم مو بر تنم راست می شود ، ولی نخواستند که زیباترین صحنه ، یعنی لحظه دریافت حکم توسط مکرمه و وکیلش در فیلم ثبت شود! اشکالی ندارد، شادی او یک لحظه و چند لحظه نیست.اتفاقا هنوز در شوک است و هنوز لحظه واقعی شادی اش نرسیده

 

آن لحظه را ثبت خواهیم کرد

 

پ.ن. پست بالا را خیلی سریع نوشتم .لازم است از بقیه اعضای کمپین سنگسار هم اسم ببرم. از جمله آسیه امینی که گزارش خوبی هم به مجله زنان داد  و دوستانی که در خارج از کشور از این کمپین حمایت کردند.

معنادار!!!

تأخیر معنادار وزارت کشور به چه معناست؟

این اصلاح طلبها اند آی کیو هستند! تشخیص داده اند که معنادار است ولی دیگر اینکه چه معنایی می دهد مظلومیت و شور و نشاطشان اجازه نمی دهد بگویند!

کتابخانه تکانی اصولی!

جمهوری اسلامی ، در آستانه عید نوروز به رسم هزاران ساله ایرانیان  قصد دارد خانه تکانی و پاکسازی کرده و کتابخانه ها را از گرد و غبار و آلودگی کتابها پاک  کند!

به این می گویند یک خانه تکانی اصولی! از سرچشمه باید بست!

پاکسازی کتابفروشی ها به این راحتی نیست و برایشان خرج دارد ولی به زودی برای آن هم یک فکری می کنند.
به نظر من پاکسازی را از کتابها و مجلات فمینیستی آغاز می کنند، قبلا هم هشدار داده بودم !

 

فیلم تجمع اعتراضی زنان در روز هشت مارس سال ۱۳۸۴

فیلم تجمع اعتراضی زنان در روز هشت مارس سال ۱۳۸۴

حتما ببینید! گرچه حتی یک صدم خشونت و وحشیگری نیروی انتظامی در آن دیده نمی شود، چون اجازه عکس و فیلم گرفتن ندادند و دوربینها را گرفتند و شکستند.
باتومها دائم بالا می رفت و  وقتی با شدت هرچه تمامتر پایین می آمد ، فریادها بود که به هوا می رفت.
در آن روز هم از پلیس کتک خوردم هم از پسری که به خاطر متلک گفتنش باهاش درگیر شدم. خیلی قابل درک بود که او که می دید پلیس با چه الفاظ زشتی با ما صحبت می کند و لت و پارمان می کند به خود اجازه چنین رفتاری بدهد.
ترانه ای که روی فیلم هست خیلی پرمعناست: به قانون رسما تنی تو! فقط تن!  بگو نه!
در این نظام مردسالار ،  زن فقط تن است و باید نه هیچ چیز جز این از او خواست و نه او باید چیزی بیش از نیاز تن از زندگی بخواهد.

درد باتوم و کبودی تن را فراموش کرده ام ولی حقارت زن بودن در جمهوری اسلامی را هرگز !

نوشته ام درباره آن روز و شعر زیبای سارا:

در قانون شما اگر تن هستم

بر ریشه تبعیض تبرزن هستم

از هیبت غول سان نمی ترسم هیچ

تهدید نکن حقیر! من زن هستم

نظافت اصولگرایان اصلاح طلب!

دوستی تعریف می کرد  از اینترنت شماره یک شرکت خدماتی برای نظافت منزل را پیدا کردم. زنگ زدم روی پیغام گیر بود:

اینجا ستاد انتخاباتی اصولگرایان اصلاح طلب است ، پیغام یا فکس خود را بگذارید!

 گفتم خب می گفتی بیایند شاید به درد این یک کار بخورند! گفت: نه بابا! یک وقت دیدی به جای نظافت خانه داروی نظافت به خوردمان دادند!

سارا پولی

سارا پولی یادتونه؟ "قصه های جزیره". ببینید چقدر بزرگ شده. ۲۹ سالشه و اولین کارشو داره کارگردانی می کنه! یادش به خیر

اون موقع چشماش خیلی بدجنس بود.الان به اون شدت بدجنس نیست ولی همون حالتو داره

Sarah Polley

پ.ن. والا من سواد انگلیسی زیادی ندارم از متن پایین عکس فکر کردم اولین کارگردانی سارا پولی بوده. دوستی تذکر داده که من اشتباه کردم.

تکان دهنده

تیتر خبر این است:

آمار تکان‌دهنده كودكان نامشروع در آمريكا

متن خبر این است:

امريكا هنوز هم بالاترين ميزان كودكان نامشروع را در ميان كشورهاي صنعتي داراست...اين‌گونه تولدها در گذشته، بيشتر مربوط به مادران بين سيزده تا نوزده سال بود، اما اكنون بيشتر مربوط به مادران مجردي است كه در دهه بيست سالگي زندگي خود هستند.

به گفته مقامات بهداشتي دولت آمريكا، ميزان تولد كودكان نامشروع در اين كشور، به بالاترين ميزان خود در تاريخ اين كشور رسيده است.
به گزارش سرويس بين‌الملل «بازتاب» به نقل از «آسوشيتدپرس»، در حالي كه اين‌گونه تولدها در سال‌هاي گذشته، بيشتر مربوط به مادران بين سيزده تا نوزده سال بود، ميزان تولد كودكان نامشروع بين مادران ده تا هفده سال در سال گذشته، به پايين‌ترين سطح خود رسيد و بيشتر مربوط به مادران مجردي شد كه در دهه بيست سالگي زندگي خود هستند. اين ميزان در سال گذشته، به حدود چهار كودك از هر ده كودك رسيده بود.
كارشناسان مي‌گويند: افزايش اين ميزان به خاطر تعداد افرادي است كه مايل به ازدواج نبوده و تصميم به زندگي مشترك خارج از چهارچوب ازدواج مي‌گيرند. اين امر همچنين نشان‌دهنده اين واقعيت است كه مقبوليت اين‌گونه نوزادان نسبت به گذشته، كه يك رسوايي به شمار مي‌رفت، بيشتر شده است. تولد اين‌گونه نوزادان در گروه‌هاي راديكال و به ويژه اسپانيايي‌ها بيشتر ديده شده است.
اين گزارش دولتي بر پايه اطلاعات به دست آمده از 99 درصد گواهي‌هاي تولدي است كه در سال گذشته صادر شده است.
سال گذشته، حدود 1/4 ميليون نوزاد در آ‌مريكا متولد شدند كه بيش از 5/1 ميليون نفر آنان (حدود 37 درصد) نامشروع بوده‌اند؛ در سال 2004 اين ميزان حدود 36 درصد بوده و با اين حساب از هر 3 كودك يكي هويت مشخصي ندارد.
ميزان تولد اين‌گونه كودكان در آمريكا از سال‌هاي دهه 90 به بعد افزايش پيدا كرد.
دكتر «يولاندا» از متخصصان مدرسه پزشكي آتلانتا، چندين فاكتور را دخيل در اين امر مي‌داند. بيشتر زناني كه در دهه سوم يا چهارم زندگي خود هستند، با نزديك شدن به پايان دوران باروري خود، داشتن نوزاد را به تجرد ترجيح مي‌دهند.
وي اضافه كرد: به نظر من، داشتن اين چنين بچه‌اي در جامعه ما بسيار مطلوب شده است.
به رغم كاهش 2 درصدي ميزان زاد و ولد بين زنان بين سيزده تا نوزده سال در سال 2005، آمريكا هنوز هم بالاترين ميزان كودكان نامشروع را در ميان كشورهاي صنعتي داراست؛ اين ميزان به حدود چهل تولد در ميان هر هزار زن پانزده تا نوزده سال رسيده است.

 

اینکه باردادی در سن پایین کاهش زیادی داشته

اینکه آدمها"ترجیح می دهند" و " مایل هستند" که ...

اینکه مشروعیت یک انسان و برخورداری از حقوق انسانی اش به نوع ارتباط پدر و مادرش ربطی ندارد و به راحتی گواهی تولد دریافت می کند 

...

اینها چه کسانی را تکان می دهد؟ مسلما خود امریکایی ها را تکان نمی دهد.
 

 پ.ن. اینکه چه شد سر از سایت عقیدتی سیاسی صاایران در اوردم خودش داستانی دارد که به زودی می گویم

گِل و گُل

برای پاسخ به حس کنجکاوی خوانندگان و کامنت گذاران محترم درباره سخنان رئیس انجمن جامعه شناسی ناچار شدم یک ساعت نوار این سخنرانی را گوش کنم تا جملات مورد نظر را پیدا کنم. هرچند به نظرم بدون این توضیحات هم قضیه گِل کماکان قابل درک است. نمی توان پذیرفت که یک جامعه شناس، درباره هر موضوع و در هر جمعی هم که باشد "برای توضیح"یک پدیده اجتماعی( نه در ضمن توضیح آن) از ضرب المثل استفاده کند یا مثلا وسط بحث بگوید: خداوند که فلان....  شما وقتی بهتر این را درک می کنید که مثلا دو ساعت در کلاس درس سارا شریعتی نشسته باشید.آنجاست که حتی اگر در تمام عمر پایتان را از ایران بیرون نگذاشته باشید و یک استاد جامعه شناسی حسابی ندیده باشید و استادان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را جامعه شناس بدانید، می فهمید که چیزی که این استادان محترم به عنوان بحثهای جامعه شناسانه تحویل دانشجویان می دهند چیزی بیش از بحثهای پراکنده و آشفته و بی نظم و غیر علمی که چند تا اسم گنده  و نظریه هم قاطیش شده نیست. و اما قضیه روز سه شنبه:

 

بعد از حدود یک ساعت سخنرانی پراکنده و بی نظم آقای رئیس ،که بعید می دانم حتی یک ربع برای آماده کردن آن وقت صرف شده بود؛ مسئول جلسه که نقش تعریف و تمجید از سخنرانان را بر عهده دارد و در تمام جلسات گروه ورزش چه به حرفهای سخنران گوش کند چه نکند ، چه سخنران حرف مهمی زده باشد چه نزده باشد، به به و چه چه می کند :

"با تشکر از آقای دکتر .می گن سخن اگر از زبان صاحب سخن ارائه بشود ارزش سخن به مراتب بالا خواهد رفت.در واقع سخن از ورزش و تاثیر ورزش بر هویت ملی وقتی که از بیان و زبان جناب آقای دکتر ..ارائه بشه خودبه خود ارزش ورزش را در این زمینه نشون میده.مخصوصا اینکه در جامعه به عنوان یکی از جامعه شناسان برجسته ایرانی که در سطح جهانی هم به عنوان ریاست انجمن شناخته شده هستند این سخنرانی حتما منعکس خواهد شد و خود به خود مسئولان و مدیران در سطوح مختلف متوجه می شن که به هر حال ورزش از نگاه یک جامعه شناس برجسته ایرانی به عنوان ریاست انجمن جامعه شناسی این کارکرد بزرگ را دارد"

 

بعد نوبت پرسش و پاسخ رسید. آقای رئیس در جواب سوالی که درباره وندالیسم و اوباشیگری در ورزشگاهها شده بود پاسخ دادند که میزانی از وندالیسم در این گونه اجتماعات طبیعی و اجتناب ناپذیر است. ولی با این جملات( لطفا به جملات دقیق و علمی که برای بیان منظورشان به کار برده اند دقت کنید):

" نمی خوام تاییدش کنم، حدی اش ، نه به صورت گسترده، ولی یک میزانیش لازم است.ما جامعه شناسها می گوییم بالاخره یک جایی باید بالاخره، بالاخره هر چیزی توی این عالم ، توی این دنیا که وجود داره به هر حال یه چیزی هم داره یه مشکلی هم داره یعنی هر گلی بالاخره یک خاری هم داره.( اینجا شما باید قانع شده باشید که  چرا وجود وندالیسم غیر قابل اجتناب است) نمی خوام تایید کنم  .اگر بعد مساله ای پیدا کنه ناجوره .اگر در حد میزانهای چیزی قرار بگیره تقریبا میشه گفتش که باید بدیهی فرض کرد"

 

ایشان همچنین خواستند بگویند چون در ایران دیسکو و کازینو و ... وجود ندارد افراد و به ویژه جوانان جای دیگری جز ورزشگاهها برای تخلیه هیجانات خود ندارند:

"یک جاهایی که در کشورهای دیگر وجود دارد برای تخلیه انرژیهای زائد ناشی از فشارهای اجتماعی.جوانی که خداوند بهش این قدرت را داده که دائم نوآور باشد و نوآوری از او سر می زند یک جایی این خودش را بیرون می ریزد"

گِل

وقتی رئیس انجمن جامعه شناسی کشور برای توضیح یک پدیده جامعه شناسی از ضرب المثل استفاده می کند و پای خدا را وسط می کشد ...