تحصن دانشجویان دانشگاه سهند تبریز در اعتراض به
قصد یکی از استادان برای تجاوز به یک دختر دانشجو
( و این)
این تیتر باید ما را بسیار خشمگین کند و دیگ
غیرت و انسانیت و شرفمان را به جوش بیاورد! دختر بیچاره! فکر کن الان چه بی آبرویی
دارد تحمل می کند.دیگر چه کسی حاضر می شود با او ازدواج کند؟ خانواده اش حتما
داغان هستند و فشار روحی زیادی را تحمل می کنند. حالا با این افسردگی و ناراحتی
روحی حتما ترک تحصیل می کند یا مرخصی تحصیلی می گیرد.
این تنها مورد از این دست اخبار نیست.اخبار سایت کمیسیون زنان تحکیم درباره تجاوز به دختری در دانشگاه کرمانشاه یا علامه بیشترین خواننده و بازتاب را داشت،در حالیکه دانشجوهای دختر ستاره دار یا احیای عفافبانان درهای ورودی دانشگاه توجه چندانی را جلب نکرد.
چرا ماجراهای مربوط به رابطه جنسی اینقدر
بزرگنمایی می شود و سرش جنجال به پا می شود؟ این خودش یک نوع از آنور بام افتادن
است. درست است که اجبار زن به رابطه جنسی خلاف حقوق بشر است و کسانی که سالها پیش
مساله خشونت جنسی علیه زنان و تجاوز را برجسته کردند خواهان توجه به خواست جنسی زن
و پاسداشت حرمت انسانی زن در رابطه جنسی شدند(چیزی که آن موقع اصلا مساله ای بدیهی
یا حتا پذیرفتنی نبود)ولی اغراق و مبالغه در این باره به تفکراتی از همان دست دامن
می زند. عباراتی مثل"هتک حرمت" وقتی مترادف با "تجاوز جنسی"
به کار می رود ناخودآگاه همان تفکر سنتی را تایید می کند که حرمت زن به بکارت و
دوری او از رابطه جنسی است و حتا اگر برخلاف خواست او این بکارت از بین رفته باشد
و این رابطه برقرار شده باشد حرمت او زایل شده است.

چه فرقی است میان کسی که دزد به او زده یا
صاحبکار حقوقش را نداده یا کسی که مورد اصابت ضربه چاقوی یک چاقوکش واقع شده ؛ با
کسی که به او تجاوز شده؟ آیا کسی که از او دزدی شده شرمنده عالم و آدم می شود و
زانوی غم به بغل می گیرد و از جهان کناره می گیرد و سعی می کند برای همه توجیه کند
که تقصیر او نبوده که دزد به خانه اش زده و خانواده اش هم دائم نگرانند و به همه
توضیح می دهند که او اصلا تقصیری در جریان دزدی نداشته؟ تجاوز هم مثل همان دزدی
است. یک نفر برخلاف خواسته خود و با اعمال زور یا نفوذ وادار به رابطه ای شده و
حالا می تواند به مقام قضایی مراجعه و از فرد متجاوز شکایت کند.می دانم می گویید
تجاوز با دزدی خیلی فرق دارد و ضربه روحی و روانی کسی که به او تجاوز شده قابل
مقایسه با یک مالباخته نیست اما از کجا
معلوم که اگر ما، یا بهتر بگویم نظام مردسالار مسلط بر عقل و ذهن ما و جامعه ما ، انقدر
این مسله را حاد جلوه نمی داد و درباره آن اغراق و مبالغه نمی کرد و آن را
"از دست رفتن عفت و شرف و عزت و حرمت"آن زن و خانواده اش نمی دانست شاید اصلا چنین اثار روحی روانی شدید هم بر فرد به
جا نمی گذاشت.
یک فرد فقیر و مستاصل یا تنبل و تن پرور و مفت خور با توسل به زور
مال کسی را می دزدد و یک بیمار جنسی یا یک
انسان با تربیت ناصحیح و احتمالا سادیست به زور با کسی رابطه جنسی برقرار می کند.
چرا باید در مورد اول مساله به پیگیری
قانونی و انگشت نگاری و چهره نگاری ختم شود و در مورد دوم تیتر روزنامه ها شود و
بیانیه صادر شود و جریان با آب و تاب و تفصیل و توضیح فراوان مدام تکرار شود؟ این
خودش یک نوع کنترل بدن زنان است. ترساندن آنها از "مورد تجاوز واقع شدن"،
تشویق آنها به پرهیز هرچه بیشتر از هر نوع رابطه جدید و نامطمئن یا هر نوع محیط
تازه و ناآشنا؛ جلوه دادن رابطه جنسی به عنوان چیزی که فقط "مرد"خواهان
آن است آن هم تنها با زور.
چرا تضییع هیچ کدام دیگر از حقوق زنان و دختران
این کشور باعث چنین تحصنها و بیانیه هایی نمی شود؟چرا اخراج کارمندان زن به دلیل
بدحجابی که حقوق بسیاری را ضایع می کند فریادی از کسی برنمی اورد؟ چرا اجبار زنی
به استعفا از سمت خود، فقط و فقط به دلیل زن بودن خشم هیچ کس را برنمی انگیزد؟ چرا
تعیین نوع پوشش دختران را تجاوز به انها به شمار نمی اوریم ؟ چرا دهها زن در
انتظار اعدام به جرم همسرکشی ، به دلیل
نداشتن حق طلاق ، عواطف ما را جریحه دار نمی کند و دست به تحصن و تجمع نمی زنیم؟
متاسفانه بعضی وقتها ناآگاهانه خود ما سنتهاو تفکرات
موهن و ضدانسانی را زنده نگاه می داریم و گاه حتا با ژستهای بشردوستانه و حتا دفاع
از حقوق زنان آن را توجیه می کنیم ولی
حقیقت این است که چون با شعار "ناموس" و "غیرت" و "هتک حرمت"
و ... ذهنهای مبتلا به بیماری پنهان مردسالاری و تفکرات ضد زن زودتر و بیشتر به ما
می پیوندد و می توان از آن به نفع انتقاد از حکومت و زیر سوال بردن آن استفاده کرد
، ترجیح می دهیم زیر این پرچم نیروهای مخالف حکومت را
گرد هم آوریم.احتمالا اگر چهار تا شعار مثل "در کشور اسلامی فلان شد" و" دختر مسلمان را بهمان کردند" هم
اضافه کنیم هزینه اش کمتر هم می شود.
پ.ن. می دانم دانشجویان متحصن
خواسته های دیگری هم دارند که اتفاقا جزو معدود مواردی است که خواسته های فمینیستی در تجمعی مطرح شده است ولی می بینیم که در همه رسانه ها و اخبار تاکیر بیشتر روی قضیه تجاوز است و دانشجویان سهند هم کم و بیش از این جو راضی اند و اعتراضی ندارند.