شوی لباس اندونزیایی
شوي لباس اندونزياييها در واقع فقط شوي لباس نبود و مجموعهاي از رقصهاي سنتي و ترانههاي اندونزيايي نيز همراه آن بود .حدس ميزنم اين برنامه، بخشي از برنامههاي گروه فرهنگي اندونزيايي بود كه اجازه اجراي آن را در محل فرهنگسراي نياوران نیافته بودند يا تحمل دردسرهاي آن را نداشتند.
آقاي سفير،منزلي بسيار زيبا و پر از صنايع دستي داشت . دم در نه كارت خواستند نه دعوتنامه و مهمانان را خيلي مودبانه به داخل هدايت مي كردند.
خانمي كه كنار در نشسته بود با لبخند به مهمانان مي گفت ميل داريد مانتو و روسري خود را به من بدهيد؟ و بعد آنها را به چوب لباسي ميزد و روي ميلهاي ميگذاشت. خانمهاي زيباي ايراني با لباسهاي زيباتر يكي يكي وارد ميشدند ( وانصافا خودشان می توانستند یک شوی لباس به مراتب زیباتر راه بیاندازند!).
مانكنها سه تا بودند. دو خانم قدبلند و لاغرو نمكي و يكي ديگه كه از اونا خوشكل تر بود و هيكليتر و البته طراح لباسها هم بود( مصاحبهاش با CHN را حتما بخوانيد). خب معلومه كه حتي با اينكه لباسهاي آنها كاملا پوشيده بود ولي اجراي چنين برنامهاي در نياوران واقعا از كنترل اينوريها خارج بود به خصوص اگر مثل اينجا ورود آقايان، آزاد بود . خبرنگارهاي مرد و زن شبكه خبر، كلي فيلم و عكس گرفتند.
داشتم فكر ميكردم ببين ديگه ما چه آدمهاي باحالي هستيم كه حتي با كشورهاي اسلامي هم نميتوانيم تعامل داشته باشيم و اين بيچارهها مجبور شدند كل خانه و زندگي سفير را به هم بريزند كه بتوانند فرهنگ خود را به مردم ايران نشان دهند. كه البته در يك مكان كوچك مثل حياط يك خانه، بيشتر از-60 50 نفر ( در دو روز نهايتا 120 نفر) نميتوانند نتيجه زحمتهاي اين گروه كه از آن راه دور آمده است، را ببينند؛ صدا و سیما هم که پوشش درست و حسابی نخواهد داد.
رقصندهها و خواننده هاي حاضر هم، فقط مرد بودند. از اين نظر ميگويم حاضر، كه زير صداي مرداني كه آواز مي خواندند صداي زنان از نوار، پخش ميشد.
مجري برنامه به انگليسي اعلام مي كرد؛ اكنون رقص فلان اجرا ميشود و بعد به فارسي ميگفت ، نمايش فلان!!!!!!!
اي خدا منو بكش راحتم كن!
پایان بخش برنامه هم ناهار اندونزیایی بود.
عکسها را هم تا چند ساعت دیگر می گذارم
نه روسری نه توسری!