مسلمه که با حرفای همسرم در مورد مطلب روزنامه همشهری موافقم ولی یه چیز باید بگم درباره اون قسمت" شخصیت خدشه دارشده..." . من مدتیه به خاطر مشکل مشابهی  که برای یکی از دوستای نزدیکم پیش اومده به اظهار نظر آدما درباره تجاوز حساس شدم. بعدا مفصل در این باره می نویسم ولی امروز دارم یه کتاب رو برای کار درسیم نقد می کنم و تو ی نقدم به این قضیه اشاره کردم که بخشی از نوشته خودم رو اینجا میارم (نقد کتاب بازگشت به عفاف نوشته وندی شلیت):

فصل سوم به آزارهای جنسی و پورنوگرافی پرداخته است. شلیت به نقل از توکویل، کاهش مجازات  تجاوز به عنف ، از اعدام به حبس را " پست شمردن زنان و پست شمردن عفت "می داند، اما به نظر می رسد عوامل دیگری در کار است. با ارتقای ارزش انسانی زن درکشورهای مترقی، دید جنسی نسبت به زن کاهش یافته و دیگر زن یک کالای صرفا جنسی و مایملک و ناموس شوهر یا خانواده اش نیست که بکارت او ارزشی به اندازه جان او و بلکه بیشترداشته باشد . در آن زمان که شوهرمالک زن بود و حق انحصاری تمتع جنسی از همسرش را داشت تجاوز، گناهی نابخشودنی بود، نه به دلیل اهانت به زن ، که به دلیل تجاوز به ملک شخصی یک مرد و اهانت به او. به همین دلیل بود که گاه مرد پس از اینکه متجاوز را به مجازات می رساند( و گاهی هم بدون مجازات متجاوز) زن را می کشت تا لکه ننگ را پاک کند زیرا اینجا او مهم بود نه زن و شخصیت و حرمت او. اهمیت بیش از اندازه ای که مساله تجاوز به زن، پیدا کرده نتیجه مستقیم فرهنگ مردسالار است که با آن به سرکوب زنان می پردازد و با انداختن ترسی عظیم در دل آنان ، آنان را به کنج پستوها می راند تا در آنجا در پناه مردی از این گنج عظیم حفاظت کنند. او سپس تجاوز را معادل حمله به عفت زنان می آورد. همان مشکل همیشگی که مردی به زنی تجاوز کرده ولی زن عفتش از دست می رود نه مرد!