وقتی پلیس درگیر جرایم مهمتری است!
تا به حال چندین بار در اخبار خوانده یا شنیده بودم که پلیس از قربانیان به عنوان طعمه برای دستگیری مجرمان استفاده کرده است. مثلا کسی که مورد تجاوز قرار گرفته یا بعد از فیلمبرداری ازش اخاذی کرده اند. این افراد به اندازه کافی تحت فشارهای روانی هستند و اینکه پلیس برای دستگیری متهمان از این شیوه پیش پا افتاده و غیرانسانی استفاده می کند واقعا شرم آور است. حتی به عقیده روانشناسان این افراد حتی برای شناسایی هم نباید با متجاوزان روبرو شوند چون اثرات روحی بدی روی آنها می گذارد و پلیس تا جایی که ممکن است باید مدارک و شواهد کافی جمع کند یا به طور قانونی از آنها اقرار بگیرد. شادی صدر می گفت دختر ۱۰ -۱۲ ساله ای را در دادگاه حاضر کرده بودند برای شهادت که چند روز قبل به او تجاوز شده بود و حال روحی بسیار بدی داشت .او پس از روبرو شدن با متجاوزان به شدت جیغ کشیده و در آغوش مادرش غش کرده. وقتی صدر اعتراض کرده گفتند طبق روال قانونی او باید شهادت می داده.
حال اگر این روشهای پیشرفته که جای بی کفایتی و ناتوانی و کهنگی پلیس و دستگاه قضایی ما را گرفته جواب می داد باز جای شکرش باقی بود اما گاه مثل این مورد قربانیی که از دست متجاوزان فرار کرده به پلیس اعتماد می کند و شکایت می کند به دست خود پلیس دوباره به دست آنها می افتد و این بار مورد تجاوز قرار می گیرد تا متهمان حین ارتکاب جرم دستگیر شوند و پلیس زحمت زیادی برای اثبات مجرمیت آنها نکشد.
البته این نکته هم مهم است که چرا این پلیس ها در حین انجام ماموریت اتومبیل نداشته اند؟ جواب را می توانید حدس بزنید! ماشینهای پلیس در تفرجگاهها و در مسیر دربند و درکه و میادین اصلی شهر در کمین خانمهای متجاوز به امنیت اجتماعی هستند!
نه روسری نه توسری!