امروز با خانمی محجبه و میانسال( حدودن 50 ساله) سر صحبتم باز شد و بحث به مهریه و مهریه عندالاستطاعه کشید. می گفت در شب عقد دختر یکی از اقوامش ، وقتی عاقد درباره مهریه می پرسد و خانواده عروس مقداری را که قبلن توافق شده بوده می گویند، پدر داماد بلند می شود و با تحکم می گوید بنویسید "عندالاستطاعه". خانواده عروس که شوکه شده بودند-به خصوص جلوی فامیل- مانده بودند که چه بگویند و می خواستند اعتراض کنند که دختره با هزار بدبختی و ایما و اشاره از آنها می خواهد که سکوت کنند و مخالفت نکنند. داشتم جوش می آوردم که خانم میانسال خیلی با احتیاط و آرام چند جمله گفت که یعنی یک قضیه هولناک! مثلن از بین رفتن بکارت یا حامله شدن دختر، در بین بوده که خانواده دختر نمی دانستند و به هر حال دختر مجبور شده بود مخالفتی نکند – وعقلش هم نرسیده بود که لااقل حق طلاق بگیرد- مهریه هم 120 سکه بوده . خانمه حدس می زد داماد مخصوصن این کار را کرده که راه بازگشتی برای دختره نماند، چون بعد از مدتی فهمیده بودند که داماد کمی هم معتاد است!

پ.ن.پیشنهاد این خانم این بود که عقد رسمی و دفتری روز قبل مراسم انجام بشود که خانواده داماد نتوانند دست خانواده عروس را بگذارند توی حنا! -همان نتیجه مثبتی که نیما پیش بینی کرده بود-

پ.ن. توضیح درباره حجاب و سن این خانم به خاطر مساله ای بود که سر صحبت را باز کرد که دیدم ربطی به قسمت دوم بحث ندارد و ننوشتم ولی بعدن می نویسمش(امیدوارم!).