چیزی که من می خواستم بنویسم درباره بازی دیروز فرق زیادی با نوشته دوستانم نداشت بنابراین همونو گذاشتم:

سهم من سهم زن؟؟؟!

 

در حاشيه
ساعت 4 به ورزشگاه آرارت رسیدیم. تقریبا یک سوم ورزشگاه ده هزار نفری آرارت پر شده بود. از دور جمعیت زیادی به چشم نمی خورد. بچه ها رو پیدا کردیم و نشستیم. شور جمعیت به سرعت به ما منتقل شد و ما هم همراه جمع شروع کردیم به فریاد کشیدن. در ابتدا هماهنگی بین تماشاچیان بسیار کم بود ولی با گذشت زمان کم کم هماهنگ تر می شدیم. این مساله به هیچ وجه عجیب نبود چون هیچ کدوممون سابقه زیادی در امر تماشاچی بودن نداشتیم. قرار گذاشتیم بین دو نیمه شعارهای خودمون رو سر بدیم.



«ورود به استادیوم حق مسلم ماست» ،«سهم من سهم زن نیمی از آزادی»

واکنش دخترها خیلی جالب بود. در خیال خودم منتظرحمایت اکثر جمع بودم ولی فقط عده اندکی به ما پیوستند و بقیه با تعجب جوری به ما نگاه می کردند که گویی مجنونیم. و وقتی از آنها خواستیم تا همراهیمون کنند با واکنش های بدی روبرو شدیم. یکی از حاضرین که دختر جوانی بود و به نظر می رسید دیدن فوتبال براش اهمیت زیادی داره با لحن تمسخرآمیزی به ما گفت " مگه نمی خواستین بیاین استادیوم خوب حالا که اومدین دیگه چی می خواین"
ادامه


 این نوشته مریم میرزا ست

و اینو آسیه نوشته